جمعه ۲ آذر
من و تو شعری از علیرضا عالمی
از دفتر قصه ی پرنده نوع شعر موج نو
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۱۹ بهمن ۱۴۰۰ ۱۸:۵۸ شماره ثبت ۱۰۷۳۰۵
بازدید : ۲۲۴ | نظرات : ۲
|
آخرین اشعار ناب علیرضا عالمی
|
خواستنی ها کم نیست
من و تو
به حداقل ها قانع بودیم
اما دریغ که از
قله ها باز ماندیم
رسیدن به خورشید
سخت نیست
من و تو
سخت گرفتیم
من و تو
در جنگل بودیم
اما
دنباله بیابان میگشتیم
سینه ها لبریز از حرف
اما
حرف را ما کم گفتیم
من و تو
از ترسِ شب
آن چه هم که گفتیم
گفتیم مست بودیم و
هذیان گفتیم
بهار دور از دست نیست
من و تو اما
در فصل زمستان ماندیم
در سرما
دنباله گلِ اطلسی گشتیم
ولی
به گلِ جالیز رسیدیم
درد این دنیا کم نیست
من و تو خواستیم که کم ببینیم
اما
به خیالِ خود کم دیدیمو
که در واقع
خود فریبی کردیم
واقعیت ها واقعی بود
من و تو نپذیرفتیم
من و تو
دنبال سراب بودیم
که در زمستان
دنباله گلهای لاله گشتیم
ما گل دادن درختان را ندیدمو
بهانه بهار را کردیم
من و تو اشتباه بودیم
من و تو اشتباه کردیم
من و تو اشتباه خواستیم
من و تو
ساده ترین
قصه خواستن را
اشتباه خواندیم
من و تو
ترانه عشق را
در معبر باد خواندیم
من و تو
جای دریا
مرداب را خواستیم
من و تو
فریاد سکوت را نشنیدیم
من و تو
معنی ابرهای تیره
در آسمان را نفهمیدیم
من و تو نجوا های
گوشه کنار شهر را ندیدیم
من و تو
قصه ی غصّه را نفهمیدیم
من و تو
دنباله معجزه بودیم
من و تو
قصه ی این روزها را
نخواستیم باور کنیم
من و تو
دنیا را نفهمیدیم
من و تو
در رویایی خویش غرق بودیم
من و تو
آخر این قصه
باختیم!
من و تو باختیم!
باختیم!
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.