سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        ديدن ندارد حال من وقتی كه حالت خوب نيست

        شعری از

        حسن عباسي

        از دفتر غزل نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۵:۱۵ شماره ثبت ۹۸۷۷۰
          بازدید : ۲۰۶   |    نظرات : ۷

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه

        ديدن ندارد حال من، وقتی كه حالت خوب نيست
        انگار غير از تو كسی در چشم من مطلوب نيست
         
        دور از نگاه گرم تو، يخ می زند آغوش شب
        مهتاب خالی از جنون، خورشيد هم محبوب نيست
         
        لعنت به اما و اگر، وقتی تو را از من گرفت؛
        در جنگ عقل و دل کسی مانند من مغلوب نیست
         
        “من مرد تنهاي شبم مهر خموشی بر لبم”
        وقتی حبیب من تویی دیگر به دل آشوب نيست
         
        بی تو چگونه تر شود کام و لب خشکیده ام
        وقتی که طعم قهوه ای چون چشم تو مرغوب نیست
         
        لبخند تو جان می دهد بر نبض کند زندگی
        دیدن ندارد حال من، وقتی که حالت خوب نیست
         
        حسن عباسی
        ارديبهشت ١٤٠٠
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۳۸
        درود بزرگوار
        دلنشین و زیباست خندانک
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۵۴
        🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃


        ⚘سلام پیشاپیش عید فطر برشما مبارک⚘


        https://digipostal.ir/peidfetr


        🕊 کوله بارت بربند
        شاید این چند سحر
        فرصت آخر باشد
        که به مقصد برسیم
        بشناسیم خدا و بفهمیم
        که در هر لحظه
        ما چه غافل بودیم
        می شود آسان رفت
        می شود کاری کرد
        تا که راضی بشود ایزدِ حق
        و به لبخند خدا
        شاد شویم
        ای سبکبال 🕊
        در دعای سحرت
        هرگز از یاد مبر
        من جامانده بسی
        به دعای دلِ مخلصِ تو
        محتاجم⚘



        ⚘الوداع ای ماه خوب خدا⚘


        🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺🍃
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۳:۴۶
        سلام بزرگوار
        دورود بر شما
        شعر بسیار
        زیبا یی سروده اید
        ابوالفضل احمدی
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۳۵
        دیدن ندارد حال من، وقتی که حالت خوب نیست

        عبارتی بسیار سنگین و پرمفهوم و عالی خندانک 🌻
        واقعا اشعارتان خلاقانه و پرمفهوم هست
        درود بر شما🌻
        🌻🌻
        🌻
        مجتبی شهنی
        چهارشنبه ۲۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۰۰

        درود فراوان
        بسیار بسیار
        زیبا و عالی
        بود🌺🌸🌺
        مولود سادات عمارتی
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۳:۵۸
        درود
        عالی
        مویدباشید
        عید تان مبارک
        قربانعلی فتحی  (تختی)
        پنجشنبه ۲۳ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۰:۱۵
        .درود برشما
        بسیار عالی
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4