دوشنبه ۳ دی
احوال پریشان شعری از یگانه عسکری
از دفتر شعرناب نوع شعر دلنوشته
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۵ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۳:۴۷ شماره ثبت ۹۸۵۲۵
بازدید : ۱۷۵ | نظرات : ۱۰
|
آخرین اشعار ناب یگانه عسکری
|
خاطرت مکدر میشود اما،
باید گفت
که چگونه چون پروانه به دورت
میسوختم
توبه یاد نداری اما ، من میدانم
که چگونه از دوریت میسوختم
حرفه ات خوش زبانی بود و من
از دور در حسرتت میسوختم
نسبتت با من غریبانه بود ،من اما
برای گوشه چشمی آشنا از سوی تو
میسوختم
احوالت پریشان میشد و من،
از حال بدت میسوختم
تو مرا به یاد نداری اما من ،از
جنون عشق تو میسوختم
نامت که میآوردند این نادان مردمان
من در خاکستر خود میسوختم
تو همچون ابراهیم، آتش گلستان میکردی
و من از نگاهت میسوختم.
داشتنت را از دور یاد گرفتم ،
تو رفتی و من ، در خیال خود
جنون وار میسوختم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
افراغ اندیشه را پاس بداریم
بداهه ای کوتاه :
"مار پیچی طولانی است
زبان چسبناک
مار خوابیده
روی گنج های
آشکار و نهان
سرزمین من