سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      به سوی روشنی

      شعری از

      زهرا آذرنیوش(شیدا)

      از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۸ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۲:۰۰ شماره ثبت ۹۸۲۶۰
        بازدید : ۲۶۴   |    نظرات : ۲۵

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر زهرا آذرنیوش(شیدا)

      می روم
      از سر شوق
      با دلی پر ز امید
      و چشمانی باز
      پی دیدن نور
      تا به فردا برسم.
       
      نردبانی از دور
      پیش رویم پیداست
      شرط دیدن نور
      این است:
      نردبان را باید
      سمت بالا بروم
      تا به رویا برسم.
       
      ترس بر من غالب
      اما
      فرصتی دیگر نیست
      ترس را باید امروز
      من بترسانم
      و فرو بنشانم.
       
      ترسم از
      پای ضعیف است
      که از عمق به بالا نرود
      نردبان وحشت
      چشم را ترساند
      پای را باید
      مستحکم از جای خودش
      برگیرم
      با قدم های وزین
      و به چشمانی باز
      یک قدم بردارم.
       
      قدمی را رفتم
      و نسیم گل سرخی را
      پیش چشمم آورد
      تا حواسم دزدد
      اما آسمان ناظر بود
      قدمی دیگر را
      سمت بالا رفتم
      قدم سوم من
      عبور از دل تاریکی بود
      و سیاهی بشکست.
       
      پای در دل نور نهادم
      نور اما
      هر دو چشمم را زد
      دست بر چشم بردم
      تا دو چشمم گیرم
      یک صدایی در من
      به بلندی می گفت:
      طلب یک طاووس
      جور هندستان است.

      چشم من عادت تاریکی داشت
      اما ذهن و دلم
      سالها از دور
      همدم نور و سپیدی ها بود
      پس تو ای صبح سپید
       بر دو چشمم می تاب
       و دل سرد مرا
      گرما بخش
      تا که چشم از دیدن تو
      سیراب شود...
       
      تو اگر قدمت روی
      دو چشمم گیری
      من با تو
      سوی فردا
      سفری می گیرم
       تا که ره گم نشود.
      هر که را در مسیرم دیدم
      همچو مرغی شیدا
      سمت امید
       و سوی روشنی
      خواهم برد.
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      جمعه ۱۰ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۲۹
      درود بانو
      بسیار زیبا و خوش آهنگ بود خندانک
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۱۳
      درود و سپاس
      تشکر از توجه حضرتعالی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      بهنود کیمیائی
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۷:۳۲
      خندانک با عرض سلام و احترام
      خدمت شما شاعر گرامی
      بسیار بسیار عالی بود
      لذت بردم
      دستمریزاد
      قلمتان توانا
      لحظه لحظه های دلتان شاد
      🌷🌷🌷🌷🌷🌷
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۳۰
      درود و احترام
      سپاس بسیار از لطف بیکرانتان
      پاینده باشید خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      رضا رضوی تخلص (دود)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۸:۴۹
      درود بانو
      بسیار زیبا
      مستدام باشید خندانک
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۳۱
      درود سپاس از حضرتعالی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      طوبی آهنگران
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۹:۰۷
      سلام بانو جان. دورود بر شما
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۳۱
      درود و احترام
      سپاس دارم خندانک
      ارسال پاسخ
      مولود سادات عمارتی
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۴:۰۸
      درود موفق باشیدبانو
      اشکالاتی دارد ولی زیباست
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۳۳
      درود و احترام
      سپاس از اظهار نظرتون
      سپاس دار هستم اگر ایرادها را بفرمایید خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مولود سادات عمارتی
      مولود سادات عمارتی
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۰:۲۴
      ببخشیدمن سررشته ندارم
      اساتید عنایت بفرمایند
      ولی بازهم ازدید خودم ازلحاظ زیباخوانی چشم
      امید کیانی (امید)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۲۸
      درودتان
      رقصان قلمتان خندانک
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۳۳
      درود و تشکر از لطفتان خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مجتبی شهنی
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۸:۴۱
      درود فراوان بانو گرامی
      بسیار
      زیبا
      بود خندانک
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۳۴
      سپاس از لطف همیشگی شما خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      احسان کریمیان علی آبادی
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۳۸
      درود
      خندانک خندانک خندانک
      زنده و شاد و پیروز باشید
      خندانک
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۱۹
      درود و سپاس خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      زهرا زارع  بهار ناب
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۹:۵۱
      درود بر شما بسیار بسیار زیبا سرودید 🌺
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۲۰
      درود و سپاس از عنایتتون خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      مولود سادات عمارتی
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۰:۳۸
      می روم
      از سر شوق
      با دلی پر ز امید
      و چشمانی باز
      پی دیدن نور

      نردبانی از دور
      پیش رویم
      پیداست
      شرط دیدن نور
      این است
      باید بالا بروم

      ترس بر من غالب
      فرصتی دیگر نیست
      ترس را باید امروز
      فرو بنشانم.

      ترسم از
      پای ضعیف است
      که از عمق به بالا نرود
      نردبان وحشت
      چشم را ترساند
      پای را باید
      محکم از جای خودش
      برگیرم
      با قدم های وزین
      یک قدم بردارم.

      قدمی را رفتم
      و نسیم
      گل سرخی را
      پیش چشمم آورد
      تا حواسم دزدد
      آسمان ناظر بود
      قدمی دیگر را
      سمت بالا رفتم
      تابه رویابرسم
      قدم سوم من
      عبور از دل تاریکی بود
      و سیاهی بشکست.
      پای در دل نور نهادم
      نور اما
      هر دو چشمم را زد
      دست بر چشم بردم
      تا دو چشمم گیرم
      یک صدایی
      به بلندی می گفت:
      طلب یک طاووس
      جور هندستان است.

      چشم من عادت داشت
      ذهن و دلم
      سالها از دور
      همدم نور و سپیدی ها بود
      پس تو ای صبح سپید
      بر دو چشمم می تاب
      و دل سرد مرا
      گرما بخش
      تا که چشم از دیدن تو
      سیراب شود...

      تو اگر قدمت روی
      دو چشمم گیری
      سوی فردا
      سفری می گیرم
      تا که ره گم نشود.
      هر که را در مسیرم بینم
      همچو مرغی شیدا
      سمت امید
      سوی خورشید
      سمت فرداببرم.
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۱۹
      سپاس از لطفتون
      به نظر می رسه اصلاح حضرتعالی تا حدودی معنای اصلی شعر را دچار آسیب می کنه
      با این حال از وقت که گذاشتید برای اصلاح تشکر می کنم خندانک خندانک خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      اميرحسين علاميان(اعتراض)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۱:۵۰
      درود بر شما احسنت
      قلمتان سبز خندانک
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      پنجشنبه ۹ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۲۳:۱۹
      درود و سپاس خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      بهروز ابراهیمیان
      يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۰۲:۳۲
      درود فراوان شاعرگرانمهر
      بسیار
      زیبا و عالی
      بود خندانک
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      زهرا آذرنیوش(شیدا)
      يکشنبه ۱۲ ارديبهشت ۱۴۰۰ ۱۰:۵۹
      درود و سپاس از لطف حضرتعالی خندانک خندانک
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      3