سلام بر هادی محمدی عزیز و گرامی🌺🙏
قطعا یکی از دلایل ِ حضورم در سایت محترم،شما هستید
اکر در یک جمله بخواهم موضع خودم در مورد نظرتان را بگویم آن جمله هست:
" با صحبتهای شما کاملا موافقم" !!!
بنده قطعا روزی چرخشی معنادار در سرودن خواهم کرد و بعد چرخشهای دیگر.
بحثی که بابش را باز کردید هادی جان از جهاتی شباهت زیادی به همین شعر دارد!!
اگر باز هم بخواهم چرایی شروع نکردن این چرخش را برایت توضیح بدهم آن جمله میشود:
وقتش نرسیده !!
و اگر از زاویه ای دیگر بگویم خط سیر من در سرودن بود:
از میوه به شاخه و سپس دانه شدن!!
اینکه امروز به زبانی میگویم که تداعی کننده ی زبان کهن است( که در واقع کهن صد در صد نیست) چند دلیل دارد
۱.احساس اغنا و رضایتمندی زیادی بمن میدهد
۲.حس میکنم فعلا پشت این فرمان راحت ترم!
۳.برایم حس پیدا کردن یک گنج مدفون در اقیانوس را دارد !!
۴.در این مقال میدانم میخواهم چه بگویم و چگونه بگویم
اعتقاد دارم که روزی میرسد که ادامه ی مسیر را با مرکبی دیگر بروم و احتمالا آنروز به آن مرکب میگویم ماشین یا خودرو ،خدا را چه دیدی شاید گفتم اتومبیل!
چون موسیقیدان هستید حتما با پروگرسیو متال یا پروگرسیو راک بسیار بیشتر از من آشنایی دارید. احتمالا میدانید که گوش کردن یک تِرَک از این نوع موسیقی کار ِ هر گوشی نیست.چه برسد آن گوش از آن ِ یک کهن سُرا باشد!!
منتها بنده با کمال تعجب گوش شنیدن ِ موسیقی ایرانی ندارم( در عین احترامی که برای آن قائلم) ولی میتوانم ۸ ساعت پشت سر هم فول آلبوم دریم تیاتر یا لیکوئید تنشن اکسپریمنت را گوش کنم. ساز من تار و سنتور نبود.من گیتار الکتریک مینواختم!! ترانه های راک و گاها هوی متال یا پاپ راک مینوشتم ولی در شعر نمیدانم چه شد سر از غزل و چهارپاره ی کهن در آوردم( یعنی میدانم چه شد)
باید میامدم ،حتما باید لذت آنرا لمس میکردم
و قطعا روزی به زبانی به روزتر برخواهم گشت.نمیدانم کی شاید یک سال یا ۵ سال .فعلا نمیتوانم پیش بینی کنم
ممنون از نظری که ارسال کردی و باعث شدی اندکی وراجی کنم
منتها من
بسیار زیبا و دلنشین بود
موثر و پر معنی
موفق باشید