سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        پدر

        شعری از

        احمدرضا کاظمی

        از دفتر غزلنامه نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۵ اسفند ۱۳۹۹ ۰۸:۲۱ شماره ثبت ۹۵۹۸۲
          بازدید : ۳۲۲   |    نظرات : ۲۵

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر احمدرضا کاظمی

        پدر
        شبیه دولتِ عشقی تو در برابر من
        نشسته حس غرور با تو در، سراسر من
         
        مرا کشیدی و بردی به روزهای پیش از خود
        چگونه دست نوازش بریدی از سر من؟
         
        عروج زلزله وارِ تو زیر و رویش کرد
        اگرچه هنوزم به پاست، "شکر"، مادر من
         
        هزار خاطره ی ناتمام از تو در دل ماند
        هزار آرزوی خفته  با برادر من
         
        هنوز منتظر قصه هایِ خوابِ شیرین است
        همان که شب به شب از تو شنید، خواهر من
         
        نگو به من که در خور شأن تو نیست افکارم
        به خواب من امشب بیا، پدر، تو در بر من
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۱۳:۳۰
        درود بزرگوار
        بسیار زیبا و شورانگیز بود
        روح همه پدران نقاب در غربت خاک کشیده شاد خندانک
        بهنود کیمیائی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۷:۵۲
        🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۰
        درود و ممنون
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه رضایی برما(آینه عدم)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۵۵
        سلام و تقدیم احترام
        سپاس از اینکه اشکمان را در آوردید کم کم به سنگ بودن داشتم خو می گرفتم .فکر فقدان گوهری که در میان انبوه غش ،مهربانانه خلوصش را به پای فرزندش می ریزد و وقتی که درک و کمی بضاعت قدر شناسی هست از معدن دنیا جدا شده و نگین انگشتر یاد و حسرت .اشک رو از کویرترین و سنگترین احساس هم جاری می کنه .
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۴
        سلام و درود بر شما
        بدون شک دل پاک شما سرشاز از معرفت و مهربانی است که اینگونه تحت تاثیر قرار میگیرد با نام و شعر پدر

        ممنون بابت توجه شما
        شاد باشید
        خندانک
        ارسال پاسخ
        بهرام معینی (داریان)
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۰:۳۳
        درود فراوان ادیب فرزانه جناب کاظمی ارجمند وگرانقدر
        بسیار شیوا وموزون وسرشار از احساس وبا زیبایی بتصویر کشیده اید
        دستمریزاد
        کامیاب وتندرست
        در پناه حق
        ایام بکام
        🌷🌷🌷🌷
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۲:۳۵
        سلام و درود بر جناب معینی
        زیبایی در مهر ومحبت شماست گرامی
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        پریسا مصلح
        چهارشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۵۸
        درود بر شما خندانک
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۰۵
        سلام و درود دوست شاعر

        ممنون بابت لطف شما
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        فریباحاجی صادقی (رها)
        پنجشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۵۸
        نشسته با تو حس غرور در سراسر من 👏👏👏
        درودتان بسیار عالییییی🌹🌹🌹
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۴:۰۶
        سلام و درود دوست شاعر

        ممنون زیبایی در لطف و نظر شماست

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۰
        سلام ودرود دوست شاعر

        ممنونم بابت نظر لطف شما

        شادمانیتان آرزوست
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        جمعه ۸ اسفند ۱۳۹۹ ۱۶:۰۸
        سلام جنابکاظمیبسیار زیبا
        سروده اید
        دورود بر شما
        قلمتان همیشه سبز
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۰
        سلام ودرود دوست شاعر

        ممنونم بابت نظر لطف شما

        شادمانیتان آرزوست
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹
        سلام‌ و درود فراوان بر جناب کاظمی بزرگوار
        بسیار
        عالی
        بود خندانک
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۱
        سلام ودرود دوست شاعر

        ممنونم بابت نظر لطف شما

        شادمانیتان آرزوست
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شهنی
        شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹
        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۱
        ممنون
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        طوبی آهنگران
        شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۰:۰۸
        خندانک
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۱
        سلام ودرود دوست شاعر

        ممنونم بابت نظر لطف شما

        شادمانیتان آرزوست
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سارا (س.سکوت)
        شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۹ ۱۱:۰۳
        درود ررشما
        بسیار زیبا
        خدا رحمت کند همه پدران آسمانی را موفق وپیروز باشید خندانک
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۱
        سلام ودرود دوست شاعر

        ممنونم بابت نظر لطف شما

        شادمانیتان آرزوست
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد جواد عطاالهی
        يکشنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ ۰۰:۳۴
        درود جناب کاظمی
        خدا رحمت کند پدرتان را بزرگوار
        شعر زیبایی بود
        خندانک خندانک خندانک خندانک
        احمدرضا کاظمی
        احمدرضا کاظمی
        دوشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۹ ۱۵:۴۲
        سلام ودرود دوست شاعر

        ممنونم بابت نظر لطف شما
        خدا رحمت کند همه رفتگان را
        شادمانیتان آرزوست
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        حمیدرضا نصرآبادی(طوفان)
        چهارشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۹ ۰۹:۱۱
        سلام زیبا وبی حاشیه
        خدا قرین رحمت کند بی ادعا مردان آسمانی را خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2