جمعه ۲ آذر
|
دفاتر شعر زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
آخرین اشعار ناب زهرا شفیعی (کابوس تاریک)
|
روز اخر گفتی سپردمت به خدا...خدانگهدارت.... خواستم بگم خدایی که منو بهش سپردی خدای خوبیه اما برام تو نمیشه...موهاش مث تو مشکی نیست...کف دستاش بوی عطر تورو نمیده که نفسش بکشم و آروم بشم...اونجوری که تو نگام میکردی نگام نمیکنه که من از سر ذوق خجالت سرخ و سفید بشم...بهونه نمیگیره از جیغ جیغام و شیطنتام...مث خودت اسمش دوبخشه ولی این کجا و آن کجا...مث تو به کارام گیر نمیده...بانگاهش قول موندن نمیده...خداست دیگه...خداهم که مال همس...خیلی دوسم داره هااااااا ولی جاتو پرنمیکنه... راستی خالق کش اومدن لبام به خنده حتی توی ناراحتی.... خالق گرم شدن قلبم حتی توی نا امیدی... خدای اشنای نزدیک قلب من... باعث تپش قلب من... این انصافه منو بسپاری به غریبه بعد خودت بری خدای غریبه ها بشی؟!
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس و درود فراوان بزرگوار | |
|
دل در گروی موی سیاه وای بر من مویش همچو بخت من سیاه | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.