يکشنبه ۲ دی
کوچ پاییزی شعری از محمد شمس باروق
از دفتر مهتاب نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۹ ۱۱:۳۴ شماره ثبت ۹۴۵۲۸
بازدید : ۲۹۲ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب محمد شمس باروق
|
دور ریز هایم را جمع می کنم
با همه دلتنگی هایم
به دهلیز چپ می ریزم
برای بی قراری هایم
پاییز را با تو می خواهم
فصلی که برای همه از مهر شروع شد
برای من از جایی که مهرت تموم شد
پاییز که می رسد
تازه روح من سبز می شود
این فصل بی تو از گلوی من پایین نمی رود
پاییز تو را کم دارد
از چشمان پر از مهر و آبان و آذرگونت
این نگاه آخری را از من مگیر
این پاییز آخر هم با من باش
این فصل بد جور تو را کم دارد
پاییز برای همه خوب است
حتی برای کودکی که چتر ندارد
حتی برای کلاغ نازک نارنجی
که اگر قهر کند هزار گردو به نفع باغبونه
شالی که در پاییز برایم بافتی
گردن می کنم تا کم تر خیال بافی کنم
جوجه رو بی تو نخواهم شمرد
انگار مهمان کلاغ قهر کرده اند
اگر تو بودی، پاییز تمام نمی شد
ومن هیچ وقت یلدا را نمی دیدم
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
شورانگیز و زیبا بود