تقدیم به شهید امنیت
شبیه صخره ای محکم
که ایستاده میان آب و خاک و
بادو طوفان های دریایی
میان موج های یاغی دریا
میان شعله های شرکِ بی پروا
که چون آتش
میان باغ میرقصند
کشیده سدی از باروتِ ایمان او
گرفته نبض گرداب و
بلند موجی
که شب ها خواب یک ویرانه می بیند
چقدر ایستاده می افتد
به روی شانه های وحشیِ امواج
چقدر افتاده می ماند
برای هر نسیمِ ناتوانِ شهر
چقدر سوزانده آتش جسم سبزش را
کسی که چون درختی سرو
میان آفت و
هرزه علف های سلاحی سرد
فروتن جبهه میگیرد
برای حفظ پرهای کبوتر های بی لانه
برای حفظ فریادهای
یک دنیای ویرانه
چقدر دست از جهان
سوی جهان او
دوید و او
مثال او
کسانی چون نگاه او
شکستند استخوان خوش مزاجِ
موج های وحشی دریای راز آلود
نه نمرودی به او شد قالب و چیره
نه آتش برد اورا غروب مطلق یادها
کسی هم نام مولا بود
که چون ققنوس ها
در دل آتش زد
چون یک صخره ای محکم
میان آب و خاک وباد و
طوفان های دریایی
کشیده سدی از باروتِ ایمان و چشیده مزه خاک
وچقدر مانده میان یاد و
او افتاده می میرد!....
عارفه مرادی
#شهید_مرتضی_ابراهیمی
ارواح طیبه همه شهدای مدافع این مرز و بوم شاد
برای شاد تر شدن روح این شهید عزیز
فاتحه و صلوات