يکشنبه ۲ دی
آتشی در برف شعری از حسن رسولی
از دفتر رسولی در حسن نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۷ دی ۱۳۹۹ ۲۲:۰۴ شماره ثبت ۹۳۸۶۸
بازدید : ۱۸۸ | نظرات : ۳
|
آخرین اشعار ناب حسن رسولی
|
آتشی در برف
خاطری در این سرما و بوران گرم نیست
جز نازِ هایِ نفسهای خودت
سینهی آتشگاه خودت
شاید منم آدم برفی تو
خواهم که بگیری
مرا در داغ آغوش
گرم کنی چون خودت
مست و ناز و گرم و مدهوش
آتشگاهی! آهی در نگاه دیگران خاموش
تو همه آتشی
این یخبندان با تو دشمنست
و من آدم برفیای
که شاهد و شاید رفیق توست
تو چه تنهایی!!!
گاه آتش
گاه آه در زیر برف مدفون
اما همیشه گرم و روشن
خوش به حال تو
که مجنونی؛ هرچند دلخون
و شاید من لیلی یخزدهات
آدم برفیای
در این بوران خاموش...
نه زمستان نیست
ما با فراموشکردن تو
یخ زدهایم
و به سرمای کشنده
بوران خاموشی پیوستهایم
دیگر همه آدم برفی شدهایم
یا عاشق زمستان
یا جزئی از آن
یا از گرما گریزان...
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا و جالب بود