سیر و دلبر

سلام جناب استکی بزرگوار🌹

سلام عرض ادب
جناب استکی
خیلی ممنونم
لطف فرمودید

سلام و درود خانم کاسیانی
خواهر ارجمند و خوبم از دقت نظر
در این سپید

وگن یعنی گیاهخوار
درستتر اسطلاحش ویگن است ولی چون
در بین خودشان در دنیا دیگه ایرونی ها مخصوصا وگن مرسوم شده این رو نوشتم.

خوب اگر دوست داشتید با علم به این موضوع
شعر را دوباره بخوانید ببینید کشف جدیدی ندارد؟

ممنون نمیدونستم کاش برام کسره یافتحه هم میزاشتی تلفظ درستش هم بدونم
وامابنظرم

شاید
سالاد فصل هایم
اگر مُدام
سیر و دلبرم
اگر....

از بشوی استفاده نکن شوی بهتر است اگر لازم باشه

سالاد فصل هایم
مدام را در خودش داره

اما فکر کنم این پایان یک تغییر
به قول شما لازم داره

درود بر شما🍀

درود بر تو
رفیق جان
ممنونم از حضورت
و تعریف دوستانه ات
امیر عزیز

سلام جناب فتحی گرامی🍀

خیلی ممنون و سپاسگزارم
جناب فتحی عزیز و بزرگوار

بحق تختی تخلص بجایی ست
برایتان درود بر شما

سلام رسول عزیز

نمیدانم قبل از من کدام شاعرانی از این مدل استفاده کرده اند که سیر کنایی در سعر خود به کار ببرند. البته اسم این مدل رو خودم روش گذاشتم سیر کنایی. اگر در شعر مظلوم هم دقت کنی این مدل رو استفاده کردم. روایت جوری پیش میرود که از آرایه ی کنایه به عنوان روند اصلی استفاده میشود. هر چند تا انتها از آرایه های دیگر هم استفاده شود.

اما نه رسول جان
حقیقتا یک تخیل شاعرانه بود صرفا

من نمیگویم آدم کاملا صریحی هستم اما
خیلی اهل چنین ریز کاری هایی نیستم

تمرینی بود برای طبع شعرم
ممنونم از دقت و حضورت

سلام و عرض ادب جناب شریف عزیز
لطف کردید ممنونم از حسن نظرتان است

درود بر شما

درود
پرناک عزیز

خوشحالم

زیبا بود؟
خوشحالم پس

پاینده باشید و سرافراز
خانم مصلح عزیز

سلام و درود دوست شاعرم
جناب محمدی عزیز

به شخصه معتقدم کشف شعر بسیار به هم سویی دو نفس خیلی ربط دارد اما در مرحله ی بعد میرسد به شناخت تکنیکی و آرایه ها و ... .

نگرانی از این ندارم که وقت نداشتی یا کشفی در این ناچیز ندیدی، روزی در صافی بودی نمیدانم امروز من از صافی بدورم یا مهدی ممکن است کمی مرا از یاد برده باشد.

وگرنه در اینکه سیاهه هی حقیر چیزی داشته باشد یا نه خیلی محل بحثی امروز ندارم. لنگان خرک خویش به مقصد در این وادی خواهم برد.

مخلصات ویژه

سلام مجدد رفیق

خام فروشی میکنی
برابر
این همه پخته

هم می تواند گلایه از معشوق باشد گلایه از معشوقی که نسبت به حال پخته و سوخته شاعر بی توجه است اما بیشتر می تواند گلایه از مخاطب شعر باشد، مخاطبی که علی رغم دریافت پیام پخته شعر، خام فروشی می کند کم مایه می گذارد و از خود ذوقی نشان نمی دهد
میدانی
میل وگن شدن
از پختگی می آید
بعد شاعر گریز می زند و شخصیت پخته را به پخت و پز ربط می دهد و میل به گیاهخواری را نشانه پختگی می داند
پختگی : ایهام تناسب
و آرزو می کند که معشوق یا مخاطب تلخ و خامه فروش، سالاد بشود
و اینجا سالاد شدن یعنی همان شیرین شدن مثل عسل
گویند فلانی را با صد کیلو عسل نمی توان خورد یعنی آنقدر خشک و سرد است.
و اینجا شاعر آرزو می کند که ای کاش معشوق یا مخاطب شیرین شود و شوخ طبع و خوشمزه

درود بر مهدی عزیز
بینهایت سپاس از پالایش شعر حقیر

میدانی میل وگن شدن
از پختگی می آید

درود بر رفیق شفیق

سلام و عرض ادب
ممنونم دوست گرامی