سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

دوشنبه 15 ارديبهشت 1404
  • روز بزرگداشت شيخ صدوق
9 ذو القعدة 1446
    Monday 5 May 2025
    • روز جهاني ماما

    حمایت از شعرناب

    شعرناب

    با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

    در جملاتی که علی ع در تمام عمرش گفت ، این جمله از همه رساتر و عمیقتر ،زیباتر ، اثربخش و آموزنده تر بود.کدام عبارت؟کدام جمله؟آن ۲۵ سال سکوت علی است. دکتر علی شریعتی

    دوشنبه ۱۵ ارديبهشت

    سکوت

    شعری از

    علی رضایی

    از دفتر شعرناب نوع شعر چهار پاره

    ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۵ آذر ۱۳۹۹ ۲۰:۴۴ شماره ثبت ۹۲۶۷۵
      بازدید : ۲۶۹   |    نظرات : ۳

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر علی رضایی

    ناله از من گلایه از من بود
    او به حال و هوای رفتن بود
    پا پیِ حرف من نشد، انگار
    آلیاژ دلش از آهن بود
    وقت رفتن نگاه سردی کرد
    با نگاهش دوباره خندیدم
    گفت او با کمال خونسردی
    کاش هرگز تو را نمیدیدم
    خنده روی لبم ترک برداشت
    چشمه های امید من خشکید
    ابر چشمم هوای باران کرد
    بر دل بی گناه من بارید
    روز تلخ و شب نچسبی بود
    آه سرد و هوای بارانی
    از شکست و سکوت یک عاشق
    بار الاها بگو چه میدانی
    حال من را مگر نفهمیدی
    ظلم او را مگر نمی بینی
    شاید آنجا نشسته ای با او
    پازل درد و غصه میچینی
    راضیم از تراژدی هایت
    از عذابی که داده ای ممنون
    نقش اول نمیشوم دیگر
    این تو و این جهان بی مجنون
    میزنم با رضایت کامل
    قید نام و نشانه را با هم
    جان مولا تو بی خیالم باش
    مهربانی کن و نرنجانم

    در هوای تو پر کشیدم با
    سنگ ناحق شکسته شد بالم
    خواب خوش با کنایه هایش زد
    طعنه بر التهاب تبخالم
    کاش وقتی به من نفس دادی
    حرف دل را نمیزدی با من
    جای دل یک نشانه کافی بود
    قطعه ای از گدازه ی آهن
    بخت و اقبال من اگر این است
    آن گدازه خودش بلا میشد
    میکشیدم به خاک و خاکستر
    افتضاحی که برملا میشد
    بهترین راه حل نگفتن بود
    اعتراضی ندارم از حالم
    تا همیشه سکوت خواهم کرد
    من همان نارسیده ی کالم
    ۱
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    عباسعلی استکی(چشمه)
    جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۸:۳۶
    درود بزرگوار
    بسیار زیبا و سرشار از احساس بود
    دستمریزاد خندانک
    مریم کاسیانی
    پنجشنبه ۶ آذر ۱۳۹۹ ۲۲:۳۰
    درود بر شما،چه شرح حالی🍀🍀دلتون بی غم
    چهارپاره ی قابل تحسینی سروده ایید 🌺🌺
    سهیل خواجوند مانی
    جمعه ۷ آذر ۱۳۹۹ ۰۲:۱۳
    درود استاد
    زیا سرودید
    دستمریزاد
    خندانک خندانک
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    سید مرتضی سیدی

    تمام حزن یاران است در من ااا زمستان و بهاران است در من ااا شکستم بغض چندین ساله ام را ااا خدایا شور باران است در من
    ساسان نجفی(سراب)

    در دایره ای که آمد و رفتن ماست اا او را نه بدایت و نه نهایت پیداست اا کس مَی نزند دمی در این معنی راست اا کاین آمدن از کجا و رفتن به کجاست
    سید مرتضی سیدی

    هر چند شیشه های دلم را شکسته اند ااا اینجا هنوز پنجره ها را نبسته اند ااا امشب تمام آینه ها در حضور دل ااا در خویشتن نشسته و از خود گسسته اند ااا دیگر چه اعتماد به دستان دوستان ااا وقتی عصای پنجره ها را شکسته اند ااا اینجا کبوتران حرم تنگ هر غروب ااا بر برج های خیس نگاهم نشسته اند ااا من از نگاه ساده ی این کفش های کوچ ااا احساس می کنم که از این کوچه خسته اند
    محمد حسنی

    درد اگر این درد مشترک بود همه هم درد بودند اما انگار بی تفاوتی زنجیر زندگی را از پایشان باز کرده است بداهه
    سید مرتضی سیدی

    هوای با تو پریدن نشسته در بالم ااا سراغ همسفری بی بهانه می گیرد

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    1