رستاخیز
جلوه ی جاودانِه ی جوانه هاست
با دگرگونیِ بی محاسبه یِ ابدی
نوش آفتاب از سرچشمه ی ازلی
آنگاه
که دریا را دریا
وباد را ، باد می نگری
بی مداخله ی مداهنه کارانه ی در آن
بی نقوش رمز وار شیاطین
موعود منتظر
بانگاه پاک و مفصل
آیینه ی حضور
در پیش پا
به همین نزدیکی
بی حجاب کتاب و
بی نطق فلسفه و منطق
چله نشین چلچله ی واژگان مباش
دفتر بیکران حضوررا دریاب
جمال جمیل ابدی ، آنگاه
درآستانه ی نگاه مطهر توست .
درحوالی کوچه های خلوت بعدازظهر
و درکنار ازدحام و هیاهوی کوکنار بازیگران
نگاهِ نابِ نافذ کعبه یِ ضیافت ماست
ما قلب را در مضیقه
گِل نشینِ ترازوی ادراک کرده ایم
وروزگار موعودمان
افزون نگری پرلبخند باجه هاست
ودرلایحه ی میخکوب صدارت
حکم بخشش و قتل عام
صدرنشین حادثه ها
نام آوری سبب تسکین قبیله هاست
نوریقین در مصاف برهنه ی پیشانی توست
روی برتافته ای از فروغ خورشید بامداد
باید از نونوشت
فلسفه ی نقد زندگی را
بی تضمین موج سواری ها
پیش زمینه ، سبب مرگ شقایق هاست
تو آبستن خویشتنی
(هر لحظه پا به ماه )
معشوق
در انتظارِ حلول دوباره ی توست .
خورشید بارا ن کن زمین را
باعروج دوباره
درآن سوی حوضچه ی ماهی خوار خواب
ظلمات را از پیش پا بردار
شغاد ظلمت برسرچاه نگاه من و شماست
اولین و آخرین مانع میلاد
تعجیل مده ، مرگ رستم دستان
قلب را به قتل گاه زمین مسپار
جنگل از این فاجعه مادرِ نوزادِ حادثه هاست
رستاخیز جنگل
در دگرگونی مداوم باغ و بنفشه هاست
بسیار زیبا و شورانگیز بود
پر معنی و موثر
دستمریزاد