پنجشنبه ۱ آذر
کودکی گمشده شعری از آذر مهتدی
از دفتر دستهای خالی من نوع شعر شعرناب
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۹ ۲۱:۰۵ شماره ثبت ۹۱۱۵۲
بازدید : ۲۴۷ | نظرات : ۶
|
آخرین اشعار ناب آذر مهتدی
|
کودکی گم کرده ام
درسالیان دورتر
خاطراتش با من است
اما کمی مخدوشتر
شاد بود و چست و چالاک
گرم بازی می پرید
بالا و پایین
بچگی می کرد بسیار
بچگی بس بود شیرین
تا گرفتار قفس شد
در حیاطی رو به دیوار
خانه ها کوچک شدند
کوچکتر از گور
سرد شد اما روابط
سخت ناجور
درکنار هم همه با هم
درون خانه بودند
پشت دیوار و دری که
بسته بودند
هیچکس از دیگری حالی نپرسد
سخت سرد است ارتباطات
پای مهر؛ بسیار لنگ است
کودکی گم کرده ام
یکهو میان شهر ماندم
از هیاهوی شبانه
تا سحرگاهان نا امن زمانه
دود و آهن
بوق ماشین های کهنه
می کند دودش فضا را باز تیره
حالم از این شهر پردود
بس گرفته
کاش بودم روستایی
گرچه خالی مانده اند
متروک و ویران
کاش بودم خارج از
این شهر غم آلوده ی
پر از سیاهی
قاب عکس کودکی هایم شکسته
خاطراتم گمشده
در ذهن مخدوش پرنده
بال و پر سایم
مگر درد پرو بالم بگیرم
دردهای مفصل
بی استخوانم را بگیرم
چه خبر از محضر
مهر و محبت
مادرم را گاه یادی می کنم
اما به خود گویم همینم
درد دارد استخوانم
نفسم مانده درون سینه ی
مسلول بیمارم
پنجه هایم
تک به تک درگیر درد است
دستهایم
سر درآغوش همند
تنها پناهم
نیست دستی که دستم را بگیرد
با خبر گردد از این حال خرابم
شاید از آن کودک
گمگشته ام یک سر نخی
دارد!!
دهد دستم
ذوق و شوق کودکی ها را ببخشد
باز در جانم دوباره
بار دیگر
تا بگردم در پی آن روزهای رفته از دست
تا بفهمم من که هستم؟
شاخه ی تردی به دست باد و توفان
یا تن سخت قطور یک درختم
سبز سبزم من که هستم ؟
دوم اسفند98 آذر.م
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما استاد گرانقدر سپاس التماس دعا | |
|
درود بر استاد گرانقدر سپاس از هدیه زیبایتان قلمتان سبز بسیار زیبا ان شااله همیشه شاد باشید | |
|
درود بر شما سپاس که با صبوری خواندید خوشحالم که پسندیدید...
| |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
رحلت نبی گرامی اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی(ص) و شهادت امام حسن مجتبی(ع) را تسلیت عرض مینمایم
التماس دعای فراوان دارم