چهارشنبه ۱۹ دی
یک دامن اشک شعری از شریف شریفیان
از دفتر مطلع تنهایی نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹ ۰۷:۳۴ شماره ثبت ۹۰۵۴۸
بازدید : ۴۹۷ | نظرات : ۳۶
|
آخرین اشعار ناب شریف شریفیان
|
باز امشب که در تب و تابم
خسته اما نمی برد خوابم
چشم و این دامن پر از اشکم
غرق در امتداد تالابم
با تمام غمی که در دل باز
مست از عشوه های مهتابم
مثل یک قایق قدیمی پیر
دل شکسته کنار مردابم
باز هم این تمشک بی انصاف
می کشد پنجه روی اعصابم
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب و احترام به تمامی استادان و شاعران و دوستان ارجمندم که کوچک نوازی کردند و واظهار لطفتان را ارج مینهم عزیزانم بنده ی حقیر را ببخشایید نتوانستم در زیر کامنت لطفتان خدمت برسم علت هم اب مروارید چشمانم میباشد که ویروس کرونا عملم را به تاخیر انداخته ودر این جا از اظهار لطف همه بزرگان کمال سپاس را دارم سلامت باشید و سعادت مند | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و دلنشین بود