يکشنبه ۲۷ آبان
زنبیل تنهایی شعری از باقر رمزی ( باصر )
از دفتر غلام قمر نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۲ شهريور ۱۳۹۹ ۱۹:۰۵ شماره ثبت ۸۹۷۴۰
بازدید : ۲۴۹ | نظرات : ۳
|
دفاتر شعر باقر رمزی ( باصر )
آخرین اشعار ناب باقر رمزی ( باصر )
|
زنبیل تنهایی
زمانیکه در دشت زوال
مشتهای تاولم پر بود از علف های گلایه
تو کجا بودی ؟
زمانیکه در تالار مکرر آئینه ها
ما را با سنگ نبشته های تاریخی جاهلیّت
به هزاران تکه ی تصویر تبدیل کردند
تو کجا بودی ؟
زمانیکه در پیشگاه صلیب عیسوی
حواریون یهودایی
فرزند مریم گلی را
به فسوس و تمسخر و خنده گرفتند
تو کجا بودی ؟
تو بودی که در کلام وحی
خود را آغشته به حضور مداومتت
در تمام فصول و آدرسهای جهان
به رسول ات ارزانی داشتی .
زمانیکه بشارت دادی که هندوها بدون عادت
و از سر شور و عشق میرقصند را یادت هست ؟
دیریست که شک و تردید
از لبه ی زنبیل تنهایی ام لبریز شده است
و من در عمق اهرام فراعنه
ترانه ی کولی وشان حاشیه زرتشت را
زمزمه می کنم .
در همان زمان بود که
« اقرا باسم ربک »
را نازل کردی
و غارهای تاریک جهان حسادت ورزیدند
و با قندیلهای سنگ نمای یخی
به جسارت برخاستند
و اصحاب کهفِ اهالی رقیم آباد بالا
از خواب چهارصد ساله بیدار شدند
و به دایره ی سماع عارفان پیوستند
و بر اندام مدائن نشینان لرزه افتاد .
مولای ما
حضور و ظهورت دیر است
پیرانمان ناامیدند
جوانانمان به ریا در سجودند
چیزی دیگر به انتهای عمرمان باقی نیست
ببین چگونه
ما از عطر وجودت ناکامیم .
باقر رمزی باصر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
مبین مشکلات جامعه
دستمریزاد
موفق باشید