سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 5 دی 1403
  • روز ملي ايمني در برابر زلزله
25 جمادى الثانية 1446
    Wednesday 25 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      چهارشنبه ۵ دی

      مادرم

      شعری از

      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی

      از دفتر شربیان قایداسی نوع شعر دوبیتی

      ارسال شده در تاریخ حدود ۱ ماه پیش شماره ثبت ۱۳۳۷۹۶
        بازدید : ۴۰   |    نظرات : ۱۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      آخرین اشعار ناب مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی

      مادرم بر درد من هر لحظه درمان بود و رفت
      آفرینش را وجودش بهرِ برهان بود و رفت 
       
      مادرم عمر خودش راصرف رویایش نمود
      مادرم زیباترین نفسیر ایمان بود و رفت
       
      شیره‌ی جانش مرا بخشیده جانی پُر ثمر
      مادرم روحِ نجیبش در همین جان بودو رفت
       
      مادرم از باغ جنت بود بَر روی زمین
      یک گلی در بین گلهای گلستان بود و رفت
       
      تا سَحَر آغوش گرمش شد پناهم ای خدا
      گوییا جانِ مرا ملک سلیمان بود و رفت
       
      تا سَحر شب را به گوشم مادرم لالا بگفت
      آن صدای دلنشینش صوت قرآن بودو رفت
       
      بوی دستانِ پر از مهرش به سر دارم هنوز
      دست مادر بر سَرم چتری به باران بودو رفت
       
      بوسه‌های مادرم بویِ خدا میدادو بَس
      در محبت مادرم چون مردِ میدان بود ورفت
       
      مادرم فکرش فقط آسایشِ ما بوده است
      غصه‌هایش روز وشب همواره پنهان بودو رفت
       
      تنها دعایش بر سرِ سجاده ،عشقِ بچه‌هاست
      با دلِ پر درد خود همواره خندان بودو رفت
       
      من گدای کوی عشقِ مادرم هستم هنوز 
      سرزمین عشق را مادر چو سلطان بود و رفت
       
      من به چشمم دیدم آن موهای مادر شد سفید
      در جوانی همنشینِ نسلِ پیران بود و رفت
       
      خاک فبرِ مادرم را سرمه بر چشمم کنم 
      روح و جانِ مادرِ من غ ق عرفان بودو رفت
       
      این قلم با نام مادر مینویسد شعرِ عشق
      مادرم تنها دلیلِ شعر و دیوان بود و رفت
       
      ناطقی گوید که جان قربانِ چشمِ مادرم 
      مادرم از نسلِ شیران و دلیران بودو رفت
       
      لحظه‌ی جان دادنم مادر بیا چشمم ببند
      کَز برای دیدنِ رویت چه گریان بودو رفت
       
      تقدیم به روح تمام مادران آسمانی بخصوص مادرخودم 
      ۳
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      شاهزاده خانوم
      حدود ۱ ماه پیش
      چقدر تاثیرگذارههه، باید با بغض بخوابم... آخه با شعرتون مادرمو حس کردم...😔
      دلم برای هر دوشون تنگ شد... خندانک
      درود بر شما خندانک
      روح مادر مهربان‌تان شاد...😔
      شاد باشید خندانک
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      ممنون از لطف شما
      امیدوارم روح مادرتون شاد و یادشون گرامی باشه
      ارسال پاسخ
      مهدی انصاریان نصما
      حدود ۱ ماه پیش
      رحمة الله علیها
      آفرین بر این طبع لطیف
      خندانک
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      ممنونم استاد
      ارسال پاسخ
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      ممنونم برادر
      روح تمام مادران آسمانی شاد
      ارسال پاسخ
      محمد اکرمی (خسرو)
      حدود ۱ ماه پیش
      درود جناب ناطقی
      شعر زیباییست
      و خدا روح تمام مادران رفته رو قرین آرامش و آمرزش کناد و ماندگان هم سایه پر مهرشون بر سر اولادشون مستدام
      پیروز و دلشاد باشید
      خندانک خندانک خندانک
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      ممنون از لطف شما
      روح تمام مادران آسمانی شاد
      ارسال پاسخ
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      لطف دارین برادر
      روح تمام مادرانی بین ما نیستند شاد
      ارسال پاسخ
      محمد باقر انصاری دزفولی
      حدود ۱ ماه پیش
      کجایی مادر؟
      کودک که بودم
      آغوشت پناهگاهم بود
      در آن پناهگاه
      غصه وغم راحس نمی کردم
      تنهایی را حس نمی کردم
      و صدای قلب تو،
      تنها موسیقی شاد
      در تمام دنیای من
      حال
      دراین گرفتاری ها
      تنهایی ها
      دلتنگی ها
      کجاست آغوش گرمت؟
      بوسه های گرم مادرانه ات
      کجاست آهنگ تنین انداز قلبت؟
      کجاست محبت های بی دریغت؟
      امروز دلم آغوشت را میخواهد
      آغوش شادی دیروزت
      زیرا امروز دلم
      با سکه های غم پر شده
      ولی میدانم
      دعای خیرت
      همواره پشت سر من خواهد بود
      کجایی مادر؟

      خندانک خندانک خندانک
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      ممنونم استاد
      شعری بسیار زیبا و پر محتوایی بود
      ارسال پاسخ
      جواد مهدی پور
      حدود ۱ ماه پیش
      مادر شیرازه ی کتاب مهر آفرینش است

      روحشان شاد مادرگرامیتان

      درود بر شما جناب ناطقی گرامی

      زنده باشید به مهر

      خندانک خندانک خندانک
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      ممنون از لطف شما
      ارسال پاسخ
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      حدود ۱ ماه پیش
      ممنونم استاد عزیز
      شعری بسیار زیبا و پرمحتوایی بود
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      حدود ۱ ماه پیش
      ممنون از لطف شما استاد
      امیدوارم اشعار این حقیر مورد پسند مخاطبین بخصوص شما اساتید گرامی قرار گرفته باشد
      علی نظری سرمازه
      حدود ۱ ماه پیش
      درود بیکران
      روح مادران آسمانی شاد
      خندانک خندانک خندانک
      مرتضی ناطقی شربیانی ، ناطقی
      ممنون از لطف شما
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2