سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری


عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 27 آبان 1403
    16 جمادى الأولى 1446
      Sunday 17 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        يکشنبه ۲۷ آبان

        علقمه

        شعری از

        منصور دادمند

         از دفتر دیوان مسعود نوع شعر ترانه
        ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۳۷۸۷
          بازدید : ۳   |    نظرات : ۰
        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر منصور دادمند

        کنار علقمه شد غوغا
        ابوالفضل افتاد در خاک
         به سجده به قربانی  خالق جان
        به دست و سر و جان
        اشکها نشست بر چشمان
        بر حسین و علمدار
        به آخرین وداع
        واویلا وا ویلا
        شکست کمر حسین به دیدن آن
        به شرم علمدار به نیاوردن آب
        به دندان و به جان
        به دیده تشنه زن و بچگان
        میسوزند به گرمی آفتاب
        حسین ع هست تک و تنها
        در میان گرگان
        واویلا واویلا
        هستندگرگان به هجوم بر زن  وبچگان
        تشنه به خون حسین ع
         بریدن سر سرور عاشقان
        خیمه ها میسوزد چون حسین ع ندارد جان
        زن و بچگان میخورند شلاق
        چون حسین ع تنش هست زیر سم اسبان
        چون ندارد دگر جان
        واویلا وا ویلا
        ناله زینب س پیجیده در آسمان
        ببینید تنها و بی کس شد دختر شاه خوبان
        شده سپر زن و بچه گان
        به خوردن سیلی برصو رت از گرگان
        چون که سجادس میسوزد در تب و تاب
        نداره توانی به ایستادن در مقابل گرگان
        نخورد سیلی زینب دختر شاه خوبان
        سرور زنان دختر زهرا س
        ببیند موی سرم  چرا شد سفید به خاطر آن
        نشناخت شوهرم رخم را
        واویلا وا ویلا
        عرش خدا افتاد به لرزه
        چون نداره طاقت بدیدن آن
        به نفرین و اشک زهرا س
        دیده بچه و کودکان گریان
        سر حسین  ع هست بر نیزه جلو کاروان
        به اسارت میبرند اهل حرم شاه خوبان
        حسین ع سرور عاشقان
        پیامبرمحمد ص خاتم انبیا
         سفارش کرده بود به دوستی آن
        چه بگویم این دوستی از لعین بدکردار
        که بدتر هست از هر زخم بر جان
        ناله ها  پیجیده در آسمان خانه بلا
        من بمیرم به دیدن آن شنیدن آن
        بسوزم به همدری و به غم به جان
        چون شنیدم صدای کودکی به عمو جان
        زدن ما را شلاق
        کجایی تو ای پدر یتیم و بی کسان
        پاک میکرد کودک  خون سر  شاه خوبان
        بود بر اوبهتر از پدر و جان
        به غم داد کودک جان
        چون که دیدسر هست بی تن به جان
        ندارد بوسه و دستی به نوازش به همراه
        این چه مزدی است که میدهند سر پدر
         به خواستن آن به کودک گریان
        تا بمیرد به غم به دیدن آن
        به ناله اش تحمل نداشت
        سر بی جان شاه خوبان
        به شنیدن آن
        چون به نوزادش به دست
        تشنه دید شد به خون سیراب
        کدام گلها بود پر پر شد
        بدست پدر شد
        نفرین حسین ع پیچید در آسمان
        آخرین کلامش حسین ع بر زبان
        بود به لبخندی راضی و خشنودم
        هر چه خواهد خالق جان
        گر چه بارد کوه درد ورنج بر این خاندان
        جوی سینه زنی شد دریا
        به عشق حسین ع شاه خوبان
        سرور عاشقان
        ای دستها بر سینه ام فرود آیید به خورد کردن آن
        که این غم تحمل ندارد این جان
        به شنیدن و دیدن آن
        تا بشم ذره ای به همدردی چون شاه خوبان
        واویلا وا ویلا
        ۰
        اشتراک گذاری این شعر
        ۱ شاعر این شعر را خوانده اند

        نقدها و نظرات
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.

        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        مهرداد مانا مهرداد مانا
        ۳ ساعت پیش         احمدی زاده(ملحق) احمدی زاده(ملحق)
        دیروز         محمدرضا آزادبخت محمدرضا آزادبخت
        ۳ روز پیش         لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم) لیلا گماری ( مأنوس شده با قلم)
        ۴ روز پیش         امیرحسین اصفهانی کن امیرحسین اصفهانی کن
        ۴ روز پیش         مسعود مدهوش( یامور) مسعود مدهوش( یامور)
        ۵ روز پیش         پیام مفخم پیام مفخم
        ۶ روز پیش

        نظرات

        مشاعره

        ساسان نجفی(سراب)

        اآید غم ایام به پایان و هجر یار به سر اا تا وقت وصل دل به نور سحر شکیبا کن اا بداهه ن
        مهدی سمیاری

        روزی فرا خواهد رسید روزی که ما هم نیستیم ااا غم جای خود را می دهد بر چهره های شاد ما
        میر حسین سعیدی

        تا مست شدم در بر جانانه به تکرار ااا بخشیده شدم بخاطر عشق شرر بار
        المیرا قربانی

        ر اا ز دست عشق بجز خیر بر نمی آید اا وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست
        میر حسین سعیدی

        مرا سوی باران بخوان و به شور ااا دعایم کن ای جان سپارم به گور ااا که شرم و ادب آمد اینک سرم ااا گناهم ببخش ای خدای غفور

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        2