سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

پنجشنبه 21 فروردين 1404
  • شهادت امير سپهبد علي صياد شيرازي، 1378 هـ ش
  • تأسيس بنياد مسكن انقلاب اسلامي و افتتاح حساب شمارة 100 به فرمان حضرت امام خميني -ره-، 1358 هـ‌.ش
12 شوال 1446
    Thursday 10 Apr 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      زنان به خوبی مردان می توانند اسرار را حفظ كنند، ولی به یكدیگر می گویند تا در حفظ آن شریك باشند. داستایوسکی

      پنجشنبه ۲۱ فروردين

      ( بخشایش )

      شعری از

      سید علیرضا خوانساری(بیدل)

      از دفتر دیوان بیدل نوع شعر

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۵ دی ۱۳۹۱ ۰۸:۵۱ شماره ثبت ۸۸۸۸
        بازدید : ۷۹۳   |    نظرات : ۱۰

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر سید علیرضا خوانساری(بیدل)
      آخرین اشعار ناب سید علیرضا خوانساری(بیدل)

      تل انبار دلم عشق علی بود

      همه دار و ندارم آن ولی بود

      ---

      زبعد او حسن بودست عشقم 

      حسینم کشته قوم شقی بود

      ---

      همه عشق خدایی آن بتول است

      وپیشاپیش  ,آن خیر النبی بود

      ---

      خداوندا به اصحاب کسایت

      نگین حلقه انگشتری ام آبی بود

      ---

      خداوندا تو را سوگند دارم اصفیارا

      همه خیر الرسل , مرسل صفی بود

      ---

      رهایم کن از این دنیای دانی

      که ترسم آخرت را من شقی بود

      ---

      نگهدار آبرویم نزد خوبان

      مگو اسرار من کلا بدی بود

      ---

       

       

      تو دانی من ندارم آبرویی

      همه زشت و پلشتیها خفی بود

      ---

      به مردم من همه کارم  ریایی

      تظاهرها همه بر بیدلی بود

      ---

      خداوندا  تو  دانی  مبتلایم

      همه زشتی به دل هم مختفی بود

      ---

      خداوندا  نبودم  از  تو  نومید

      که  دانم  یاس هم شرک خفی بود

      ---

      به  توحید  تو   دل بود و زبانم

      ز  شرک و کفر  تو  پاکم دلی  بود

      ----

      خداوندا  چو  من تسلیم توحید

      مبری شرک و آن کفر خفی بود

      ---

      تو  بگذر در میانه  هر چه  بودست

      کز اغماضت به دل شور و شری بود

      ---

      ندارم  من  امیدس  از  خود  و کَس

      که امیدم  به  تو من  مشتری بود

      ----

      بدیها  کرده ام  در محضر تو

      چو عفوت باشدم من  سَروَری بود

      ----

      به  بخشایش  دلم  امیدوار  است

      گناهان از صغیر و یا کبیرش  ازرقی بود

      ------------------------------------------------

      ازرقی = کوری . نابینایی . چشم سفیدی . بی حیایی

      ۰
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1