سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        \ اشک دماوند 2\

        شعری از

        سید مقتدی هاشمی پرست

        از دفتر کتاب شعر زندگی نوع شعر قطعه

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۹ ۱۵:۵۲ شماره ثبت ۸۸۴۳۴
          بازدید : ۳۸۰   |    نظرات : ۱۶

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سید مقتدی هاشمی پرست

                                               " اشک دماوند   2"
        در گذر از دشت وصحرا با نگاهی ، بی درنگ 
        چشمت افتد کوه زیبا  آن     دماوند     قشنگ 
        گاه گفتند کوه      قافم  ،خانه یِ    دیوِ    سپید
         گاه  مرغان در پی اند ،سیمرغ را آرند به چنگ
         
        من دماوندم ،   کٌلَه برفِ  سپید ا ست جامه   گٌل
        گاه چون دیوِ سفیدم پای  در بند م  ،  به سنگ
        من نمادِ  مردمِ این کشورم ،   آرام و  ، رام  
        با نگاهی پر محبت ، با دلی ، بر عشق  تنگ
         
        در درونم  ،شعله های آتش است ،عشقِ وطن
        روز و شب  در حفظ کشور گوش خود دارم به زنگ
        اشک می ریزم روان  ،   اندوه ناکم   گاه  گاه !
        در جدالِ مردمی !،  خاکم برند با مشت و چنگ
         
        نعره یِ ضحاک  را بشنو زِ دوزخ  ، در درون
        نی تواند وا رهد  با آن دو مارِ ر نگ رنگ !!!
        قرن ها برپای دارم  بندِ  خفظِ   آب و     خاک
        وای  اگر  کس  نّیت   بد  آرد و آید  به جنگ!
         
        من  که تندیس نگهبانم  زِ مرز و، خاک و ، بوم
        کی کند جرات کسی ؟ !فَلسی کنَد از یک نهنگ
        " مقتدا" در این جهان دیدی که شد  پیروز راه؟
        آن که دادِ  مردمان  را پی گرفت،  با دستِ تنگ!
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        طاهره حسین زاده (کوهواره)
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۴۵
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۳۷
        بسیار زیبا و بجاست
        مبین مشکلات جامعه از دست کوه خواران خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجید فکری
        جمعه ۱۰ مرداد ۱۳۹۹ ۲۲:۰۲
        درود بر شما خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شعله(مریم.هزارجریبی)
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۲۱
        درود جناب هاشمی
        زیبا سرودید
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        دانیال شریفی ( دادار تکست )
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۳:۴۷
        خندانک خندانک زیبا بود خندانک خندانک
        لایک شد شعرتون👍🌹
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمد باقر انصاری دزفولی
        شنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۹ ۱۶:۴۴
        لذت بردم
        طبعتان روان
        درودشاعر بزرگوار
        خندانک خندانک خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        فاطمه کیانی(میترا)
        يکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۳
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک دست مریزاد
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        ارسال پاسخ
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        جمعه ۱۸ تير ۱۴۰۰ ۱۵:۱۸
        خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        8