چهارشنبه ۵ دی
پدر شعری از طوبی آهنگران
از دفتر شعرناب نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۹ ۰۸:۰۱ شماره ثبت ۸۸۲۵۴
بازدید : ۵۷۹ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب طوبی آهنگران
|
شعر دوم سخن
رفته بود این سخن از یاد من
از گذشته چند بهار از ذوق من
من بودم وآب و بیدک درختم
گل بود و من و وحشی سرخسم
رود خانه بود باغ قشنگم
مرجانه بود ریگهای رنگ رنگم
گاهی کفشکام را می ربود آب زرنگ
صدای جیر جیرکان در شاخ و برگ بید کان
نقش رویایی به آب لرزش صنو بران
این همه زیبای در کنار باغ من
و نجیبه مهربانی باغ بان بود
آن ستایش گر به یزدان پدر بود
پدر بود هم ز من و باغ انگور
که آن باغچه تمام میوه هاش بور
عقیق سرخ بود انگور باغم
ز گردو و بادام بود و انجیر باغم
که ناگه رنگ از رخسار پدر رفت
تمام میوه و باغم فنا رفت
که دیگر فصل پاییزش رسیده
که رنگ از جمع نیرویش پریده
که باغ رف تو پدر رفت و کبوتر بیمار
که قاصد آمدو گفت پدر حال
که دیگر نه باغ مانده نه باغ بان
نه گردو ونه بادام ونه مهمان
که دیگر نبود پدر را نام ونشانی
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
یاد همه ی رفتگان بخیر باد