شنبه ۲۹ دی
ایرانه خانم شعری از مسعود اسماعیلی
از دفتر دلشکستگی نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲ تير ۱۳۹۹ ۱۵:۳۰ شماره ثبت ۸۶۸۹۴
بازدید : ۳۸۵ | نظرات : ۴
|
آخرین اشعار ناب مسعود اسماعیلی
|
تن تن تن سه اصل ساخت/ تو در من وطن
چه بنامم شهر را از کبوتر های زخمی
تا تیر از کمانه بیرون زد .گفتند پرنده مردنی نیست ،
تن به تن خوابیده تر میشود در چهارچوب وطن
تو ساکت بوده ای از اصلِ خویش ات
و مُقَرنَس ها آویزان از گوش هایت
چو صدا اذان بود و گوش ها کر
چهار و چهل و چکیده چکیده به تن
در خون تو خانه ام میراثِ به جا مانده ای ست
که تکیده تر از چشم،چشم خود بقای دیدنی هایت
پشت سرت هی چمن هایت را ملخ ها میخورند/خوردند
و کوچه کوچه هوهو ناله ها عظیم می شود ،
خانه ام در اصل تو پدر دارد و خانه ام مادر است
مادر که چهل شب به زجه هایش عادت کرد
تو تا بودی همین نیست که می گویندت
سوار سوار بر پوستت یادگاری مانده است
تاریخِ سگ کشت پیداست و خوب میدانم
این آشیانه توای ایرانه خانمم
زجه زجه هایت از شانه هایت که برف دارد پیداست
که حک شدی بر سنگ های زیادی ایرانه خانمم
تو خود تن وطن تن وطن ترمه هایت اشکار است
بیایم کنارت شانه ای بکشانم به موهایت،
تو پستان شدی برای دهان های مبتذل
که سگ و شغال هی پرسه میزنند به دورِ گردنت ،
هیمه هایت را برای ذوبِ کورها بردند
تا بگویند چشم در برابر چشم ،
دید چشمانی که بیرون و روشن از آستین آت ایرانه خانمم،
تو باد هستی/بودی برای گلوی گنجشک ها
و آواز از شکل و شمایلت پیداست
ایرانه خانمم ،وقت بسیار خوابیدهای
دیگر دست هایت را برای کندنِ گور جدیدی نمیبرند ،
بسپار به من تا بگویمت
این تن از وطن/وطن از تن است
شمال و جنوب ات را اشیانه ام
من خود ایرانه خانمم، ایرانه خانمت من ...
#مسعوداسماعیلی
#ایرانه_خانم
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.