يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
آخرین اشعار ناب غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
|
(شیوه احباب)
آن دو گیسوی تو در تاب و نه ما را تاب هست،
چشم جادوی تو در خواب و نه ما را خواب هست؛
با لبت کو باده تا از جانفزایی لاف زد؟،
پیش آن لعل تو فتانه نه او را آب هست؛
نرگسانت زیر طاق ابروان خوابند، خوش،
خواب مستان گفته اندی نی که در محراب هست؛
ساکن میخانه گشتم، باد بگشایم گره،
چونکه از مسجد مرا نی چشم فتح الباب هست؛
خاک هم بر من شرف بودش اگر باور نبود،
مست در میخانه خفتن خوشتر از سنجاب هست؛
زآتش دل پیش رویش سوختم پروانه گون،
نی که شمعی چون رخش در مجلس اصحاب هست؛
گفتمش ای دوست این گمگشته دل را چون کنم؟،
پاسخم آمد که این در در جهان کمیاب هست؛
ای که "عارف" را به جرم عشق کردی سوته دل،
چون تو کردی لاجرم این شیوه احباب هست!
غلامحسین خورشیدی(عارف)
99/2/24
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و عارفانه بود
دستمریزاد