يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
آخرین اشعار ناب غلامحسین خورشیدی متخلص به عارف
|
(بشنو ای یار)
بشنو ای یار غم عشق تو با یار چه کرد،
قصه هجر بدین سینه افگار چه کرد!
گر چه بسیار دل دلسپران سوخته ای،
غم رخپوش شدن بین که دگر بار چه کرد!
امر کردی به وفامان و وفادار شدیم،
غم دوری ت نگر تا به وفادار چه کرد!
آه از آن نرگس جادوت چه بازی آورد،
وآن لب مست که با این سر هشیار چه کرد!
اشک بین رنگ افق یافت به هنگام طلوع،
طالع مثل شبم یاب در این کار چه کرد!
برقی از کوه تجلی ت درخشید سحر،
وای با موسی این سینه بیچار چه کرد!
ساقیا جام میی آر برد هوش که یار،
نه بدانیم که در پرده اسرار چه کرد!
آن که اینگونه بیاراست رخ مینا را،
ما ندانیم که در گردش پرگار چه کرد!
آه سوزی به نشان سوی تو کردیم گسیل،
با دل ماش ببین دیده بیمار چه کرد!
غصه عشق بس آتش به دل "عارف" زد،
بنگر ای یار غم عشق تو با یار چه کرد!
غلامحسین خورشیدی(عارف)
95/9/9
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
یاد حضرت حافظ را گرامی داشتید
شاد باشید