« كينه دار »
همين مردم كه مي بيني، تو خوارن1
به جاي مهربانـي ، كينه دارن
اگر فرصت بـيايد دست اينهـا
به قلب صد بشر ، خنجر گذارن
به جاي دوستـي و مهربانـي
همه خون خوارن و آدم شكارن
فغان2 زين مردم ، مجهول فطرت
فقط بر فطرت خود استوارن
نه بد را مي شناسند و نه نيكي
هم از نيك و هم از بد ، در فرارن
يكي نَبْود ، دو تا نَبْود ، جميعاً
صد اندر صد ، هزاران در هزارن
خدا ناكرده،گر شخصي ضرر ديد
همه خوشحالن و زآن بر كنارن
كسي گر شد ، سر اينها مسلط
مبارز نـيستن ، خدمت گزارن
اگر كس ظلم و جور و زجرشان كرد
به پاي ظلم و جورش ، پاسدارن
خداوندا ، چرا خلقت چنين اند
مگر اينها به تو ايمان نـدارن
اگر فردي بر آنها دوستي كرد
به پيش دشمنـش ، تنهـا گذارن
خداوندا ، ادب كن بندگانـت
چرا بر بندگانـت ، بند وارن
خداوندا ، تو نان دادي بر اينها
به نانِ ديگران ، اميد وارن
خداوندا ، تو را نـشناساً اين خلق
چرا خلقت بري از كردگارن
خدايا،اين حسن با خلق حق گفت
چرا خلقت ،به حقگو كينه دارن
٭٭٭
1- ذليل- بدبخت 2- ناله و فرياد
می آموزیم از تراوش قلمتان
استاد بزرگوار
قوالعاده زیبا بود
درپناه خدا