شنبه ۲۲ دی
|
دفاتر شعر بهرام معینی (داریان)
آخرین اشعار ناب بهرام معینی (داریان)
|
تو چه دانی !
که چرا روز وشبم یکسان است
این تن خسته ،چنین پر تب وتاب
بیمار است
هفته ها میگذرد
وعده دیدار چه شد
زین همه عهد شکنی
جان به لبم خواهد شد
غم ودوری تو هم
زار و نزارم کرده ،
خورشید دمیده
ماه برفت سایه ها هم پر کشید
باران زده بود دوش
گل ها همه تر ،
باز نبودی اینجا،
چشم بدردوخته ومنتظر امدنت خواهم ماند !
ندارم طاقت دوری بیا اخر به پیش من
دلم عجیب گرفته ،
تو چه دانی !
که چرا؟
زندگی اهنگ خوش زیستن است !
دیدن رخسار دگر
جز رخ زیبای تو ،
هم قصه !
وداستانی دگر است
تو چه دانی که چرا !
وه چه پایان تماشایی
شود آن دم،
چشمانت گر که گشایی!
وگوشه چشمی هم به من مهجور نمایی !
مرا خواهی دید
دل من خامش نیست !
این هم ماجرایی دگر است
بهرام معینی (داریان )
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاس جناب سلیمانی ادیب اندیشمند وارجمند 🌷 در پناه حق 🌷 ممنون از نگاه زیبایتان 🌷 | |
|
سپاس فراوان جناب شهبازی ادیب فرزانه 🌷 ممنون از لطف شما 🌷 در پناه حق 🌷 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
درود بر استاد معینی عزیزما...
بسیار بسیار زیبا بود بزرگوار...
درود بر شما...
......
🌹🌹🌹