از آنجا که علمِ باستان ازآن ماست
برون شو ز جهل و باز آی به آیین راست
نگه کن به فرهنگ کهن و مرام اجدادمان
مردان یل و سترگ تاریخ سازان ایرانمان
به فرهنگ چون کوه استوار این مرز و بوم
که جلو دارمان گشت ز فرهنگ و آیین غیر بوم
رستم دستان همان مرد آرمانی باستان
سیمرغ رَه گشودش تا زنده ماند در داستان
همان زنده دل یلِ نامدار و بی باک و با مرام
غیر از مروت به قاموس او هر چه بود بادا حرام
زال فرزند سام دلیر مرد و شیرِ جهان پهلوان
در آشیانه ی سیمرغ پرورده شد سپید موی جوان
رّهام زاده ی گودرز آن پهلوان دانا و دادمرد
بود اهل حکمت فرزند ناب ایران آن راد مرد
و نعره ی جانانه ی یک یل میدان یک شیرمرد
کاوه ی آهنگر که ضحاک را به خاک زیر کرد
فریدون زادگاه اش بود آن سربلند البرز کوه
ز برمایه نوشید شیر و در غار شد با شکوه
آرش آوایش بود حفظ یکایک سنگ و سنگر ایران
با تیرش روحش انداخت و حفظ کرد پیکر ایران
شهنشاه آزاده و نامدار و عدل پرور و تاریخ ساز
با منشور کوروش و لوحِ انسانی اش به تاریخ بتاز
خشایار شاه مامش بود دُخت کوروش
پورِ داریوش آن شهنشاه پُر فرّ و خروش
بیا تا بیارم تو را به ذوق هنر و مهد علم
در باب نام گستران خردورز و عهد علم
بیاندیش به شاهنامه ی آن پیر پارسی
فردوسی آن حکیم ادب پاس داشت فارسی
شیخ عالم معنا آن زاهدِ عارف و اهل ثنا
مولوی مرد عرفان و توحید و اهل صفا
شاعر چیره دست و اخترشناس فتح کرد علم را
عمر خیام آن حکیم خرد داد بسی بهره علم را
پیر گنجه ی عزلت که خلق ز او برد بهره ها
نظامی گنجه ای محبوب امیران آن مرد انزوا
استاد سخن در عرصه ی عشق اوست یکّه تاز
سعدی شیرازی آنکه با خدا گوید جمله راز
حافظ اهل غزل دور است ز امواج بهتان و عیب
مرد ادب و عشق ابدی است خواجه لسان الغیب
و انبوهی ز مردان و شیر زنان نیک سرشت
که ایران به خاک اهورایی اش همواره کشت
بر ایران و ایرانی نتابد فرهنگ این تازیان
که ایران زادگه انسان است نه جولانگه یاقیان
ایران گر زبیر به فرهنگ تو پشت کند
به فرمان ایزد چرخ فلک وی را مشت کند
●شاعر : محمدزبیر براهویی(میم دادخواه)
در وصفِ یلان ۱۹ خرداد ۱۳۹۸ _ زاهدان
#انجمن_شعر_ناب
حماسی و زیبا بود
زنده باد ایران