يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر محمدزبیر براهویی (میم دادخواه)
آخرین اشعار ناب محمدزبیر براهویی (میم دادخواه)
|
سرحد زمین
سرحد زمین رمز پگاه
آسوده مردان را پناه
سیاهی را دهد پندی تباه
سرحد زمین این گل زمین
خاکش صفا
راهش بدور از هر جفا
شیر زنانش با وفا
سرحد زمین جام جهان
تفتان اوست دیده ی جان
اندر دل هر پیر و جوان
خاکستر خونین جهان
در بستر عشقی عیان
سرحد زمین است پایدار
سرحد زمین مُلک بلوچ
مملو از روزنه ی غیرت و خروش
قسم به غرّش هوا
در نیمه شب های سیاه
لهجه ی او قبله ی ما
دشت خاکی اش سجاده ی ما
چشمه ی او آیینه ی ما
سرو چمان دیده ی ما
شهدِ شقایق چه کند
کاین چمن است شمس جهان
سرحد زمین با مکران
این دو برادر هم زبان
هم رزم و هم دوش در جهان
گشتند بلوچستانِ جان
دیرینه فرزند وطن
مام وطن ایرانمام
اندر سایه ات مزدای پاک
ایران زمین پاینده دار
ققنوسِ ایران گل زمین
سرحد زمین را زنده دار
شاعر: محمدزبیر براهویی(میم دادخواه)
زاهدان_شامگاه27 فروردین 1400 خورشیدی
#محمدزبیر_براهویی
یادگار: * لج و لجبازی با استاد باعث خلق این شعر شد .
|
|
نقدها و نظرات
|
درود جناب استکی عزیز منظورم از لجبازی ، سماجت در یک بحث شیرین بود که برای اثباتش این سروده رو به اشتراک گذاشتم. این جمله صرفا برای یادگار ماندن بحث ما بود. اتفاقا ایشون استقبال هم کردن سپاس از مهر و محبت شما | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و حالب بود
زنده باد ایران
پاینده باد همه اقوامش
همه جا سرحدات شده
لجبازی شکون ندارد
خصوصا اگر با استادی باشد