کرونا آمد و رفتم به خانه خوش آمد بس شنیدم از زنانه
زنم گفت نیک روزیست عاشقانه بسی سخت است دوری درزمانه
چقدر خوشحال گشتم زین سخنها به زن گفتم نما دوری زغمها
ازامروز شاد باش ومست و منگول که من هستم کنارت شاد شنگول
خلاصه چند روزی پادشاهی نصیبم گشت در خانه خدایی
ولی یکهفته بعد دنیا عوض شد درون خانه زن کل زیروروشد
شروع کرد اعتراض ودادوبیداد چرا بیکار هستی مرد شیاد
نمی خواهی کنی کاری بدوران فراهم آوری یک لقمه ای نان
چرا در خانه ماندی تنبل وزار برو کاری بکن در شهر و بازار
خلاصه روزگارشد تیره و تار بهشتم یک شبه شدشعله ی نار
چنین شد روز بعد رفتم خیابان سکوت شهرو کوچه چون بیابان
نه انسانی نه ماشینی نه حیوان مثال شهر ارواح بود تهران
هوا پاکیزه با خورشید تابان نبود آلودگی در کل کیهان
تو گویی من فقط بودم بدنیا خودم ترسیدم ازاین وضع و اوضا
تعجب شد با وحشت سرا پا پس انسانها کجا هستند حالا
بیاد آمد کرونا گشته باعث هر آنچه اتفاقات است حادث
بخود گفتم روم تا چند خیابان کنم کاری که پول سازد فراروان
شود شاداب همسر زین میانه بسی رفتم به این فکر شادمانه
بفکر پول و ثروت بودم و دل بدیدم شب شده و گشته ام ول
نه جایی بازبود، نه آشنایی نه ثروتمند دیدم نه گدایی
همه از ترس مرگ رفتن خانه کرونا بشکند در این زمانه
نخوردم صبح تا شب نان و آبی نبود هیچ کس دهد برمن جوابی
بخود گفتم خدایا این کرونا نموده وحشت و ترس در دل ما
نمی پرسد فقیری یا که پولدار جوانی یا که پیری یا که دلدار
دگر ثروت ندارد اعتباری که با ثروت کنی تو شاهکاری
بگیرد جان هرکس را به یک آن تنفس را ببرد از سر و جان
به ناگه یک صدا آمد به گوشم توقف کرد کل عقل و هوشم
بدیدم پاسبانی در مقابل بگفت اینجا چرایی مرد عاقل
برو در خانه تا کووید نگیری بمان در خانه تا اینکه نمیری
به او گفتم نه خانه نه خیابان نمی باشد برایم ایمن ای جان
کنون من می روم درآن بیابان که در خلوت بسازم خانه ارزان
پلیس گفت گربیایی درخیابان نمایم من ترا در حسر وزندان
پلیس گوشم گرفت و بردبه خانه زنم گفتا چه کردی احمقانه
نگفتم تو برو شری به پا کن بگفتم فکر آب و نان ما کن
خلاصه قاطی ام دراین زمانه کنم نفرین به کووید زین میانه
همه رادربدرکردی بدوران مرا بیچاره تر کردی و حیران
نه راه پیش مانده نه ره پس شدم دراین زمانه خارو بیکس
الهی ای کرونا دربدرشی بری و بر نگردی بی پدرشی
خدایا دورکن تو این بلا را همه مردم فهمیدند قضـایا
شاعر: خداداد آدینه
به شعر ناب خوش برگشتید
سروده بسیار زیبا و بجا یی را هدیه آوردید
از خوانش آن کیفور شدم
خرم و خوش باشید