چهارشنبه ۳ بهمن
هایکو شعری از خسرو سلیمانی
از دفتر شعرناب نوع شعر هایکو
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۶ فروردين ۱۳۹۹ ۱۴:۳۰ شماره ثبت ۸۳۱۳۵
بازدید : ۶۵۷ | نظرات : ۹
|
آخرین اشعار ناب خسرو سلیمانی
|
انتهای سال
برف می بارد و می نشیند
به گرمی
کسی ایم باز می دارد
ازگفتن
صبح بهاری
صدا های مترسک
هرچند یکی سر بر می دارد از درو
خسته. و گرسنه در نیم روز
شب مهتابی
کنار جوی
چیزی ترسم را فراهم کرده
نخست روز بهار
آلوچه که پیشتر شکوفه اش را ریخته
کنار توت
هوای آفتابی
چیز هایی که سیل آب آورده
تصورشان زیر لای گل
سرما ی بهار
عذرم را بپذیر
از این ژاکت
روزی بی هایکو
این که به قفا بنگرم
ماه پاره ای را
آواز رفتن سر داد
پیش از رگبار
خرچنگ
زن
از پشت ستون رد شد
ماه سر شب
سنگ پشته
استراحت را آن سو می روم
تیغ آفتاب
انتهای سال
گوش تیز می کنم
شنیدن صدای ریشه را
مراقبه
هواس پرت از ماه
که دلفریب بر آمد
پرتاب لنگه کفش
افسوس
شکوفه که ریخت
امواج
که قو را بالا و پایین می برد
این که جان آدمی بیرون از اوست
روز سال نو
غم و شادی جهان
در نظر
مترسک
بیش از کشاورز سر می زند
دزد جالیز
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.