مفهومِ صداها را دریابیم
چند نفر از بهرِ دنیاهای هیچ و پوچشان ،
قیل و قال می کردند
کلاغانِ سیاه ، غارغار می کردند
شکمهای یتیمان ،
از فرطِ گرسنگی ،
قار و قور می کردند
صداها پُر بود درعالم ولیکن ،
گوش ها بود که آنها را به اِعمال نظر،
ازمحو تا به گوشخراش ،
تقسیم می کردند
بهرِ قیل وقالِ آدمها ،
دُورشان حلقه زنان
بهرِغارغارِ طبیعت ،
بی تفاوت
بهرِ قار و قورِ التماسِ دلِ آن نیازمندان ،
خودشان را ، به آن راه می زدند ،
مشغول میکردند
فقط او بود که فکری به سرش زد
با خودش گفت :
ظاهراً مهم ، ترازِ صوتی است ،
که میتوان ،
نقشِ قشنگی به دلِ معتدلانِ همه ی عالم زد
گفت که این اصوات را ،
هم تراز میکنم با صوتِ میانه
شاید دل ها کمی تغییر کند ،
به حیات پاکی از طورِ میانه
چون عبور از راهی ،
بی افراط وتفریط ،
به میانه
آره این بهترین راه ست بهرِ ما ،
که ترازمان ، نه ثروت است نه فقر،
بلکه درحدِ میانه
او درونِ ضبطِ صوتش این صداها ضبط کرد
بعد با همسان نمودنِ ترازِ آن صداها ،
همه اش را پخش کرد
با این کارها ،
دل ها را ،
با کمی ،
از دنیا بریدن
اندکی حساسیت ،
به روحِ طبیعت
و به آن دلهای بس گرسنه که ،
ز فرط ِ گرسنگی ،
دیگر حتی ،
خوابشان نمی بُرد
همه را ، هم زجر کرد
بهمن بیدقی 98/12/17