سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 11 آبان 1403
    29 ربيع الثاني 1446
      Friday 1 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۱۱ آبان

        نبار باران

        شعری از

        نوید خوشنام

        از دفتر شعرناب نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۲۲ شماره ثبت ۸۲۴۸۳
          بازدید : ۴۰۶   |    نظرات : ۱۲

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر نوید خوشنام

        چرا می باری ای باران ؟
        مگر باران و ابر چشم هایم را
        نمی بینی
        چرا انقدر سالوسی؟
        بمان در سینه ی ابرت
        بمان تا او
        ببیند دردهایم را
        که می ریزند
        شره شره از
        چشمان اندوهم
         
        از آن روزی که
        «هستم» بسته شد
        اندوه جفتم شد
        ندیدم
        روز خوش
        بر من گذر سازد
        به خوشحالی
         
        نمی دانم چرا
        همواره تلخی ها
        برای من
        رقم خورده ست
         
        تمامم
        گشته تندیس غم و
        بی دادرس جامانده ام
        اما
         
        شکایت را
        به درگاه
        خودت آورده ام اینک
        تو باید دادگر باشی
        برای بنده ی
        بیچاره ی
        هر لحظه درگیرت
         
        خدایا مرده ام بشنو
        خدایا
        شاکی ام از تو
        تو بالا ، روی کرسی
        پای بر پایت نهاده
        نرد بازی میکنی
        با مهره ی مخلوق کت بسته ؟
        نمی گویی که شاید بشکند
        این مهره ات
        از شدت کوبش
        به روی صفحه ی عالم ؟
         
        چقدر آرام بنشینم
        بگویم اوست آن بالا
        و تو راحت بکوبی
        مهر نا ممکن
        به امیدم
        شکانی جسم و روحم را
         
        دیگر بس
        چرا حق شکایت نیست؟
        من این حق را
        برای خود .... به حد بی نهایت
        سخت خواهانم
         
        نگو کفر است
        یا شرک است
        که خود از صدق گفتارم
        خبر داری
         
        بدان که بودن بی اختیارم را
        نمی بخشم
        حلالیت نخواه از من
        که هرگز
        کینه ی این سالیانِ
        دود و وحشت را
        ز دل
        بیرون نمی رانم
         
        تو مسئولی
        تو باید پاسخم گویی
        تو باید بعد ازین
        جبران نمائی
        هر آنچه که به بازی هات
        روا کردی برای من
         
        من اینک چشم در راهم
        خدایی ی تو را
        در شکلِ دیگر
        از تو خواهانم
        خدایی کن.
         
         نوید خوشنام دوشنبه 8 دی 94
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۴۹
        بسیار زیبا و خوش آهنگ بود خندانک
        نوید خوشنام
        نوید خوشنام
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۰۶
        ارادتمندم...
        ارسال پاسخ
        ابراهیم آروین
        چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۲۰:۴۶
        درودها‌شاعر گرامی

        قلمت مانا خندانک
        محسن غفارزاده
        چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۵۷
        بزن باران که شاید گریه ام پنهان بماند...
        مانا باشد خندانک
        ترانه ماندگار
        چهارشنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۸ ۲۳:۰۸
        درود بر شما
        خندانک خندانک خندانک
        مسعود میناآباد  مسعود م
        پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ ۰۱:۳۴
        سلام :
        بسیار عالی
        درود بر شما...
        .------------------------------------ . خندانک
        .. حقا که غمت ازتو وفادار تر است
        نوید خوشنام
        نوید خوشنام
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۰۸
        انسان، حیوانِ غمگین است.
        ارسال پاسخ
        م فریاد(محمدرضا زارع)
        پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ ۰۶:۴۱
        من اینک چشم در راهم
        خدایی ی تو را
        در شکلِ دیگر
        از تو خواهانم
        خدایی کن
        خندانک خندانک خندانک
        درود آقای خوشنام گرامی خندانک
        نیایشی بی شیله پیله... گلایه ای صادقانه خندانک خندانک خندانک
        بر دلم نشست
        ممنون بخاطر شعر دلنشینتون خندانک
        شاد باشید خندانک

        نوید خوشنام
        نوید خوشنام
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۰۷
        حلالیت نخواه از من
        که هرگز
        کینه ی این سالیانِ
        دود و وحشت را
        ز دل
        بیرون نمی رانم

        مخلصم!
        ارسال پاسخ
        کیمیاطولابی
        پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ ۱۳:۲۵
        خندانک خندانک
        سمیرا_خوشرو
        پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۸ ۲۲:۰۱
        درودتان گرامی
        زیبا و دلنشین
        🌹🌹🌹🌹
        🌸🌸🌸🌸
        نوید خوشنام
        نوید خوشنام
        جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ۱۷:۰۸
        ممنونم خانوم
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7