کاش می شد واسه اشکام
دست نوازش بیاری
یا اینکه عطر تنت و
لای موهام جا بذاری
یادت می پلکه تو دنیام و
قلبم و آتیش می زنه
با خاطره هات که کلنجار می رم
یاد تو قلبم و از جا می کنه
کلافه م می کنه این بغض
که قلبم و بغل کرده
اشکای رو گونه م باز
معمای چشام و حل کرده
برگرد کنارم تا چشام
تو حصار اون نگات
تا ابد زندونی بشن
به اشکای بی پناهم قرض بده شونه هات و
بذار دستات
مرهم این بغض و پریشونی بشن
همش بهونه می گیری
تا که نگاهم نکنی
چقدر عشق و گدایی کنم و
من و زیر تنهائی هام له م کنی
تا کی پیله کنم به خیالت
باز دلم آروم نگیره
عشق همین درد عمیقه که
تو حصار لحظه ها
زندون و اسیره
تا کی حوصله کنم نبودت و
تا کجا دلم باید بشکنه
با کی درد دل کنم شبا وقتی
هوات یه دفه به سرم می زنه
تقاص چی و دارم پس می دم
تقاص نگات که رو قلبم افتاد
اشکام دیگه غم هام و نمی شوره
خونه مثه دستام
این همه سردی و نمی خواد
عمرم دیگه به داشتنت قد نمی ده
لعنت به این همه دوری
دیر کردی
عطرت داره از خونه می ره
لعنت به من و این همه صبوری
خوش آمدید به محفل ناب