چهارشنبه ۲۸ آذر
|
دفاتر شعر باران آریایی جاویدان
آخرین اشعار ناب باران آریایی جاویدان
|
درد شیرین
بسوز ای دل رَهِ عشقش بیاموز
نهانِ سینه کن رازش شب و روز
خراب آبادِ این عشقم دَمادَم
ننالد دل زبس شیرین این غم
نگاهت زخم جانم را دوا کرد
مرا از دوزخ غم ها رها کرد
تو پنداری که مسکین و غریبم
نگر گنجِ غمت را من نصیبم
طبیبا! چشم تو درمانِ هر غم
بسوزاند وجودت سوگ وماتم
به شب هایی که پُر سوز و گدازم
به یاد چَشم تو جان را نوازم
در آن لحظه که در دل می نشستی
چه کوه غم که بر دوشم شکستی
دلم رانیست بی روی تو درمان
شبم را نیست بی یاد تو پایان
به شوق دیدنت شبها سحر شد
تمام لحظه هایم با تو سر شد
نمی خواهم که هر کس آیدو گوید مراپند
که در دام تو آزادم ز هر بند
|
نقدها و نظرات
|
درود سپاس دوست گرامی🙏🙏🙏 | |
|
سپاس مهر بانو🌹بانو رافعی🌹🌹🌹🌹 | |
|
درود وسپاس از مهرتان بزرگوار🙏🙏🙏 | |
|
درود وسپاس حضرت دوست🙏🙏🙏🌹🌹 | |
|
درود برشما و هزاران سپاس از دریایِ مهرتان بزرگوار زهی توفیق من استاد 🙏🙏🙏 | |
|
درود برشما وسپاس از نظرتان بزرگوار🙏🙏 | |
|
درود وسپاس از مهرتان شاعر بزرگوار🙏🙏🙏🙏 | |
|
درود ها برشما سپاس ز مهرتان بزرگوار🙏 | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
یلدایتان مبارک