يکشنبه ۲ دی
|
دفاتر شعر احمد ابراهیم زاده
آخرین اشعار ناب احمد ابراهیم زاده
|
سال ها پیش به تن پوشیدم
جامه ی تغییر را
به گریز از دیروز، به گریز از سرما
به گریز از قفس خانه ی خاموش خیالات مُحال
که در آن پنجره ها مرز میان منِ تنهایی ها
وَ منِ گم شده در پوچ نگاه مردم بی روح بود
ناامید از فردا
خسته از دست به دست رفتن خورشید میان شب و ابرِ شب دوست
خسته از زل زدن مرد درون آیینه، با نگاهی بیمار
در خیال روشنیِ فال فردا در نجوم آسمان
در خیال شستنِ تاریک دل،
در خلوصِ نوربخشٍ خاطرِ خیسٍ خلیجِ مهرْبان
کُشتم آخر انتظار پیر دل بسته به شرق بُخل را
گشتم اما رهسپار غرب دور
شهر مروارید رخشان پیش روی
سایه های ممتد تاریک اما پشت سر
شهر نور و شهر نور و شهر نور
شهر پنهان های پیدا از هجوم آفتاب
شهر نومیدی تور و قلاب
شهر رقصیدن ماهی به سرود امواج
شهر مرغان سپید اوج باز
هر غروبش دریا
دست میراند به سقف لاجوردی زمین
تک چراغِ اتشینِ عالمْ افروزش را
بی هوا می دزدید
مردمش با لبخند
با نگاهی آشنا
به من غرق در آفاق غروب
یکصدا میگفتند
این دل انگیز ترین لحظه برای بغل و بوسه و عاشق شدن است...
من به دنبال خدای رنگ ها
در تکاپوی طلوع
در پی رنگین کمان
دو دهه با هنگ بی رنگ زمان جنگیدم
دفتر خاطره اما اینجا
با غروبِ سرخ رنگِ وصلت ِخورشید و آب
بوم نقاشیِ رنگْ بازان شده
در ملاقات نخستین دلم با دریا
محو زیبایی غرب آتشین
گوش میدادم به آهنگ سواری نسیم،
بر تن امواج دریا دیده ی ساحل نشین
میسرودم شعری از اعماق دریاهای دل
مینوشتم روی شن های شهود
شعری از جنس خدای آذرین
در میان باغ بی پاییز تن
در میان این همه احساس خوب
خانه ی دل همچنان تاریک و سرد
دیدم اما من در آن سوی گلستان خیال
در میان مردمان شهر نور
دوره گردی پاکباز و بی غرور
دوره گردِ مهربان
در ازای یک سیب از درخت لبخند
وعده ی فردایی، به سپیدی پر قو می داد
از دل زرین مرد دوره گرد
از نگاه مردم نیکو سرشت شهر غرب
پاسبانی ستاره از قرین ماه در ژرفای آب
سحر لالایی ساحل، خواب شیرین، خواب ناب
آموختم
که در این شهر که سقف دلها، پهنه ی عرش خداست
عاقبت خواهم گفت
اخر قصه ی من هم زیباست...
عاقبت می آید
او که با آمدنش هر چه پس از او آید
گر که نیکوست از اوست
یا از او بهتر نیست
بد اگر پیش آید
تا که او هست غمی نیست که نیست
او که با آمدنش خانه ی دل از ملالت خالیست...
|
|
نقدها و نظرات
|
درود بر شما منظورتون این هست که اهنگ نیمایی نداره شعر؟ اگر بیشتر در موردش توضیح بدید ممنونتون میشم | |
|
درود بر بانوی ادب بزرگوارید | |
|
درود بر شما استاد باصر بزرگوار یلدا بر شما هم مبارک لذت بردم از قلمتون | |
|
درود بر شما استاد بزرگوارم سپاس | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
زیبا بود
جسارتا آهنگ نیمایی ؟