« نيكي و بدي »
هميشه هر كه نكو كشت، كار آن سختس
زِ سود و لذت دنيا ، هميشه بدبختس
شهي5 كه مالك اورنگ6 و تاجس و تختس
اگر نكو بُوَد آن ، پادشاهيَـش سختس
كسي كه عقل نكو دارد و نكو كارس
هميشه تلخي دنيا ، به كام او سختس
هـر آنكسي كه نكو شد ، هميشه مي بيند
كه كار مردم بدكار ، عاقبت سختس
هر آنكه فيض نكو و بدي بد را ديد
به تخت بد نـنشيند ، بـداند آن سختس
كسي كه نيك و بدِ ملتي نـمي داند
چه غم زِ ملت،خوشبخت يا كه بدبختس
كسي كه عاقبت كار خود نـمي داند
چه داند عاقبت كار ديگران سختس
كسي كه نيك و بد كار خود نـمي بيند
نـبيند عاقبت كار بد كُنان1 سختس
كسي كه هيچ نداند ،زِ هيچ نيكي و بدي
به مثل خر بچريدن خوش است و بدبختس
بدي كارِ بَدان ، قسمت بدان نـشود
هميشه بر دل نيكان ، گرانس و سختس
خوشا دَمي كه بَدان ،آن جفاي خود بيننـد
بـبيناً آنكه جفا ، بهـر نيكها سختس
بدان اگر كه بداناً ، بدي چقدر تلخس
بداناً آنكه به نيكان، بدي چقدر سختس
رموز مملكت و ملك ، هر كه مي داند
بـداند اينكه بدي بهر ملك سر سختس
بدي به مملكت ملتـي زيان بـزند
نظام مملكتـش بـشكند ، اَر2 آن سختس
حسن تو كارِ بد خلق ، را چه مي بيني
فغان از آنكه نـشناسد چقدر بدبختس
٭٭٭
5- شاهي 6- تخت پادشاهي
1- كننده ها 2- اگر
قوالعاده زیبا بود
قلمتان همیشه توانا
درپناه خدا
درود برشما