سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 10 فروردين 1403
  • همه پرسي تغيير نظام شاهنشاهي به نظام جمهوري اسلامي ايران، 1358 هـ‌.ش
20 رمضان 1445
  • شب قدر
Friday 29 Mar 2024
    به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

    جمعه ۱۰ فروردين

    پرسه زنِ وادیِ جدایی ها

    شعری از

    بهمن بیدقی

    از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

    ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۳۰ شماره ثبت ۷۹۲۷۲
      بازدید : ۲۸۸   |    نظرات : ۶

    رنگ شــعــر
    رنگ زمینه
    دفاتر شعر بهمن بیدقی

     پرسه زنِ وادیِ جدایی ها
     
     بیست سالست که واژه ی سرد و غم آلوده ی جدایی را،
     حس کرده‌ام ، معنی اش را چه خوب میدانم
     دنیا را ، من سه طلاقه کرده ام ، نمی خواهم
     غیرتم او را ، که دست نامحرمی به او خورده ، هیچگاه نمیخواهد
     من سوزِ جدایی را حس کرده ام ، حس بدیست ، دلم آنرا دگر نمیخواهد
     من باغی از بهشت می خواهم
     من واژه‌ای بسان ابد همی خواهم
     منِ پرسه زنِ کوچه ی جدایی ها
     من بی هدف میروم به میان آنهمه واژه ،
     با هدف تر از جدایی ها
     من از قدم زدن در این کوچه ی تاریک و بی انتها ، دلم چه سخت میگیرد
     دست تورا چه دوست دارم که ،
     دست گمشده ای چون مرا چه خوب میگیرد
     من حوصله ی دنیا را سر برده ام ؟ به جهنم
     بهشت برای من زیاد است ؟ مرا ببربه جهنم
     رضای تو مهم است ، خواستم را بگیر تو به هیچ
     من در خودم گم شده ام ، اگر نداشتم اسم ،
     دوست داشتم صدایم کنی بجای بهمن "هیچ"
     خدایا تو را همی خواهم ،
     گر دوست داری به خاک ات افتم به وادیِه بهشت ، مرا ببر به بهشت
     اگردوست داری به خاک ات افتم به وادیِ جهنم ، مرا ببر به جهنم
     من از جدایی میترسم ، چقدر بَدم آید
     با تو جدایی هیچگاه نیست ،
     این موردِ ناب را بَه چه دوست دارم ، چقدر خوشم آید
     مرا به خودم رها مکن به تاریکی ،
     مرا ببر به جاده ی بی انتهای روشنائی و نزدیکی
     تو که از هرچه هست حتی رگ ،
     به وجودم همیشه نزدیکی
     
     بهمن بیدقی 4/9/98
     
    ۲
    اشتراک گذاری این شعر

    نقدها و نظرات
    محمد باقر انصاری دزفولی
    سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۳:۱۵
    سلام
    شاعروادیب گرامی
    فیضی بیکران بردم از شعرزیبای شما
    درود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۴۵
    باسلام وعرض ادب
    نظر لطفتونه استاد گرامی
    سپاسگزارم از محبتتون
    ارسال پاسخ
    حسن  مصطفایی دهنوی
    سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۵۵
    درود ها استاد بیدقی
    بسیار زیبا سرود ه اید
    پاینده باشید
    خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۲
    باسلام وعرض ارادت
    سپاسگزارم ازشما استاد گرامی
    ممنون ازمحبتتان
    ارسال پاسخ
    اعظم قارلقی
    چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۵
    بر دل نشست خندانک
    ممنون
    بهمن بیدقی
    بهمن بیدقی
    چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۶:۳۸
    باسلام و عرض احترام
    ممنون از نظر پر مهرتان
    ارسال پاسخ
    تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


    ارسال پیام خصوصی

    نقد و آموزش

    نظرات

    مشاعره

    کاربران اشتراک دار

    محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
    کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
    استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
    0