سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 3 اسفند 1403
  • كودتاي انگليسي رضاخان، 1299 هـ ش
23 شعبان 1446
    Friday 21 Feb 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      تمام پلیدیها در خانه ای قرارداده شده و کلید ان دروغگویی است. امام حسن عسكري(ع)

      جمعه ۳ اسفند

      پرسه زنِ وادیِ جدایی ها

      شعری از

      بهمن بیدقی

      از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۱۱ آذر ۱۳۹۸ ۰۰:۳۰ شماره ثبت ۷۹۲۷۲
        بازدید : ۳۱۳   |    نظرات : ۶

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه
      دفاتر شعر بهمن بیدقی

       پرسه زنِ وادیِ جدایی ها
       
       بیست سالست که واژه ی سرد و غم آلوده ی جدایی را،
       حس کرده‌ام ، معنی اش را چه خوب میدانم
       دنیا را ، من سه طلاقه کرده ام ، نمی خواهم
       غیرتم او را ، که دست نامحرمی به او خورده ، هیچگاه نمیخواهد
       من سوزِ جدایی را حس کرده ام ، حس بدیست ، دلم آنرا دگر نمیخواهد
       من باغی از بهشت می خواهم
       من واژه‌ای بسان ابد همی خواهم
       منِ پرسه زنِ کوچه ی جدایی ها
       من بی هدف میروم به میان آنهمه واژه ،
       با هدف تر از جدایی ها
       من از قدم زدن در این کوچه ی تاریک و بی انتها ، دلم چه سخت میگیرد
       دست تورا چه دوست دارم که ،
       دست گمشده ای چون مرا چه خوب میگیرد
       من حوصله ی دنیا را سر برده ام ؟ به جهنم
       بهشت برای من زیاد است ؟ مرا ببربه جهنم
       رضای تو مهم است ، خواستم را بگیر تو به هیچ
       من در خودم گم شده ام ، اگر نداشتم اسم ،
       دوست داشتم صدایم کنی بجای بهمن "هیچ"
       خدایا تو را همی خواهم ،
       گر دوست داری به خاک ات افتم به وادیِه بهشت ، مرا ببر به بهشت
       اگردوست داری به خاک ات افتم به وادیِ جهنم ، مرا ببر به جهنم
       من از جدایی میترسم ، چقدر بَدم آید
       با تو جدایی هیچگاه نیست ،
       این موردِ ناب را بَه چه دوست دارم ، چقدر خوشم آید
       مرا به خودم رها مکن به تاریکی ،
       مرا ببر به جاده ی بی انتهای روشنائی و نزدیکی
       تو که از هرچه هست حتی رگ ،
       به وجودم همیشه نزدیکی
       
       بهمن بیدقی 4/9/98
       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      محمد باقر انصاری دزفولی
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۳:۱۵
      سلام
      شاعروادیب گرامی
      فیضی بیکران بردم از شعرزیبای شما
      درود خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۲۰:۴۵
      باسلام وعرض ادب
      نظر لطفتونه استاد گرامی
      سپاسگزارم از محبتتون
      ارسال پاسخ
      حسن  مصطفایی دهنوی
      سه شنبه ۱۲ آذر ۱۳۹۸ ۲۲:۵۵
      درود ها استاد بیدقی
      بسیار زیبا سرود ه اید
      پاینده باشید
      خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۲
      باسلام وعرض ارادت
      سپاسگزارم ازشما استاد گرامی
      ممنون ازمحبتتان
      ارسال پاسخ
      اعظم قارلقی
      چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۱:۱۵
      بر دل نشست خندانک
      ممنون
      بهمن بیدقی
      بهمن بیدقی
      چهارشنبه ۱۳ آذر ۱۳۹۸ ۰۶:۳۸
      باسلام و عرض احترام
      ممنون از نظر پر مهرتان
      ارسال پاسخ
      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      امارفا - آمارگیر رایگان سایت
      2
      در حال بارگذاری