دوشنبه ۳ دی
|
دفاتر شعر اصغر محمودی( مور )
آخرین اشعار ناب اصغر محمودی( مور )
|
آشنا نیست زمان
آشنا نیست زمین
رودخانه
کوه
مکان بی معنی است
لحظه بی معنی است
آسمان می بارد تاریخ
می ریزد سال
می ریزد ماه
وانگاه
دریاچه ی آلوده به گِل
فرو می بلعد منطق
چشم باتلاق زمان خالی نیست
من هستم
تاریخ هست
می روم تا باتلاق
می روم تا دیروز
تا به سرخط شروع
تا به آغوش
به مهر
می روم تا به جان نوش کنم
همه ی عشق خدا
می روم تا که تکرار کنم
زنده بودن
نفس
همهمه را
می روم تا به الفبا
به حروف
می کشم نقاشی ریش بابا
لواش
سنگک را
و خیالی آسوده
از نگاه خواهر
گاهی از سر تنهایی سر کشیدم لبخند
تا به اوج خلسه
همچو یک موج بلند
همنشین مستی و شور
مملو از خواب شدم
برگ تاریخ کسی هست سفید
جبر و انشا به کنار
همه تاریخ جهان یکسان نیست
لب دیوار خطا
قاب لیلی خالی
قاب شیرین خالی
|
|
نقدها و نظرات
|
سلام و عرض ادب .
ممنون از وقتی که برای بنده گذاشتید و مطالعه کردید .
روز و روزگار بر شما خوش | |
|
عرض ادب و احترام .
ممنون از وقتی که برای شعر بنده گذاشتید .
شاد . سلامت و پیروز باشید . | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود