دستان تو مبدا پرواز می شود
پرواز از نگاه تو آغاز می شود
با غرش خود گفته ای رازی نهفته را
جان دوباره می دهی این خاک خفته را
وقتی برای دیدن تو می شتافتم
ای کهنه بال باز تو را تازه یافتم
ای شوکتت رسیده به بال فرشتگان
ای قدمتت بلندتر از اوج آسمان
پایان نداشته ای و آغاز کرده ای
تو سالهای سال پرواز کرده ای
وقتی صدای بال تو کمرنگ می شود
ابر و ستاره ها دلشان تنگ می شود
در دستهای آبی این آسمان بمان
در انتظار آمدن توست آسمان
ما را به آستان جنون خوش کشانده ای
ما را به اوجهای رفیعی رسانده ای
تا آسمان و نور فقط با تو می شود
راهی دراز و دور فقط با تو می شود
با تو چنان بال تمنا گشوده پر
هیچ عقده ای نمانده به کام دلم دگر
با بال تو خالی ام از هجمه ی ملال
تو آخر کمالی و تو ابتدای حال
دیگر خیال پر زدن من محال نیست
این ابرها برای من اکنون خیال نیست
با تو هزار حیرتم افزود و صد شگفت
با تو خیال رنگ حقیقت به خود گرفت
پرواز کن همیشه در این آسمان ما
ای جاودانه تا به ابد در جهان ما
پرواز کن که در پس پس سوز مانده ایم
در سایه سار این شبح امروز مانده ایم
پیر تو شد تمام زمان جوانی ام
سیمرغ قصه ها شبح آسمانی ام
خلبان شاعر محمدرضا ملکی - باتیس
پس سوز : Afterburner حالتی از موتور که نهایت قدرت را ایحاد می کند
که در این وضعیت آتش آن از پشت هواپیما قابل مشاهده است .
درودبرشما
بسیارزیبابود