پنجشنبه ۲۹ آذر
|
دفاتر شعر باقر رمزی ( باصر )
آخرین اشعار ناب باقر رمزی ( باصر )
|
دلم کاشانه می خواهد
شب از تاریکی اش رد شد، دلم افسانه می خواهد
نمی دانم چرا هر شب، مرا ديوانه می خواهد؟
به او گفتم که بد مستی. نکن با این من تنها
كه دل پيمان شکست اما، لبم پيمانه می خواهد
به شهرت آمدم لیکن،ندیدی غصه هایم را
ولی با این همه جانم، تو را همخانه می خواهد
بیا و پیش من بنشین، که هر ساعت دلم از تو
برای تکیه و گریه، دوباره شانه می خواهد
نمی بینی مگر رنج، سقوط عندلیبم را
که بی آب و که بی دانه، پناه و لانه می خواهد؟
پرم از واژگان اما، توان شعر گفتن نیست
دلم با بودنت طبع و شب و شعرانه می خواهد
بگو ای ساز من حرف، مرا در پرده ی ماهور
در اين ماتم سرا عشق و دلم كاشانه می خواهد
باقر رمزی باصر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا بود