جمعه ۲ آذر
خدمت شعری از مسیحا کیوان(اعتراض)
از دفتر دل نوشته نوع شعر
ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۱ ۰۰:۴۴ شماره ثبت ۷۵۸۳
بازدید : ۱۱۵۸ | نظرات : ۱۲
|
دفاتر شعر مسیحا کیوان(اعتراض)
آخرین اشعار ناب مسیحا کیوان(اعتراض)
|
بر سر بورجک به امیدی
به امیده پایانی
به امید رهای از خدمت
به امید رهایی از ظلت
میکننت خار
میشکننت هر بار
دلت پیش یار
ولی تنت در بالای دیوار
میکشی اهی
که ای خدای دیار باقی
در غروب پنجشنه دلگیرم
پس کی می شود پایان این دوران خفت بار
میروی در صف با شوق
میزنی زنگ به ان دل کش
میزنی گپ دقایقی
تا وا شود دل بی صاحبی
همه میگویند مثال چشم بر هم زنی
میشود پایان اما شدست دامنگیر
روزها در غربت پشت دیوار
می کنی دق ار انتظار
بعد از دوران پوچی ظلمت بار
میروی به سمت منزل گاه
می شنوی رفته ان یار
می کشی اهی
که ای خدای باقی
کاش می شدم سرباز
باز می خوردم اضاف
نا نیایم این سوی دیوار
تا شوم همیشه در انتظار
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.