سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        حسرت دیدار

        شعری از

        حبیب رضایی رازلیقی

        از دفتر یاس نوع شعر غزل

        ارسال شده در تاریخ پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۳۵ شماره ثبت ۷۵۷۲۳
          بازدید : ۶۰۶   |    نظرات : ۹

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

        .
        .
        ( حسرت دیدار )
        .
        گوزلریم نن یاش آخور  ئوز سر و سامانیم نن
        جانا گلدی ئورگیم  حالی پریشانیم نن
        .
        ای منیم طالعی آشفته  سنه واردی گله م
        چوخلو گوردیم آجی لیق  همدم جانانیم نن
        .
        ئورگیم تنگه گلوب   سینه ده زندانی اولوب
        درد، چوخدور کی دیم  غصه ی پنهانیم نن
        .
        یارادوبور نجه آلله  آلا گوزلی صنمی
        بیر باخیش آیری سالار  مکتب و ایمانیم نن
        .
        یولمی؟ گر چی خطا  گئتمیشم امّا بیر عـمور
        قاپوون سائلی یم  دیده ی بارانیم نن
        .
        لاله گون اولسادا دریا  گوزومون یاشی لن
        انتظارون چکرم،  سینه ی طوفانیم نن
        .
        آیریلیق باشه گلین جک  یاشاماز شاد ئورگیم
        یازارام شعر و غزل   ناله و افغانیم نن
        .
        منتظر گوزلریم آیا  گورجک گلمه گووِی
        گلمسون گر ئولرم بو غم وهجرانیم نن
        .
        یوخدی چاره بو (حبیبه ) ئورگی قانه دونوب
        گون باتاندا یانارام، بو یارالی جانیم نن
        .
        .
        شاعر : حبیب رضائی رازلیقی 
        .
        .
        ترجمه
        .
        از چشمانم خون جاریست از بی سرو سامانیم
        به جان آمده دلم از  حال پریشانم
        ای طالع آشفته ی من از تو دارم گله
        جفای بسیار دیدم از همدم و جانانم
        دل زندانی شده در سینه ام به تنگ آمده
        درد بسیار است چه بگویم از غصه ی پنهانم
        بنگر چه آفریده خدا ، صنمی با چشمان درشت
        که بایک نگاهش فاصله میگیرم از دین و ایمانم
        اگر راه  خطا رفتم و گمراه بودم اما یک عمر
        سائل درگاهت بودم با دیده ی بارانیم 
        اگر دریا لاله گون شود با خوناب اشکم
        به انتظارت مینشینم باسینه ی طوفانیم 
        این جدایی پایان نیابد دلم شاد نخواهد شد
        شعر و غزل مینویسم با ناله و افغان 
        آیا این چشمان منتظر آمدنت را خواهد دید؟
        گر نیایی میمیرم از غم و هجران
        نیست چاره به (حبیب) که دلش خون شده است
        هر غروب آفتاب میسوزم با این زخم خورده جانم
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۶:۰۰
        درود استاد عزيز
        غمگين و زيبا بود خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۰۷
        سلام استاد گران ارج

        جناب استکی عزیز
        سپاسگذارم

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۸ ۱۸:۰۵



        سلام استاد رضایی عزیز

        سلامت باشید انشا الله خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۰۶
        ستم استاد عزیز
        جناب انصاری عزیز

        ممنونم از حضورتان

        ارسال پاسخ
        منوچهر منوچهری (بیدل)
        پنجشنبه ۳ مرداد ۱۳۹۸ ۲۲:۲۹
        ساقولاسان داداشم چوخ گزل چوخ گزلگول
        گول تاکین شعر خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸ ۰۲:۵۲
        به به

        سلام به محضر استادمنوچهری عزیز
        سرافرازمون کردی
        سنی ساق اولاسان که افتخار اولدون

        قوربانم سنه ایتاد

        خندانک خندانک خندانک خندانک
        ا خندانک خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی رفیــــعی وردنجانی
        جمعه ۴ مرداد ۱۳۹۸ ۱۱:۴۱
        سلام و عرض ارادت استاد رضائی عزیز
        بسیارزیبا....دستمریزاد
        در پناه خدا خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        شنبه ۵ مرداد ۱۳۹۸ ۰۱:۵۹
        سلام استاد عزیز جناب رفیعی
        ممنونم از حضورتان
        شعر آذر کم سروده ام سخت است
        سخت است و قوانین خاص خودش رو داره
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4