دوشنبه ۳ دی
سحر نشد شعری از حبیب رضایی رازلیقی
از دفتر یاس نوع شعر غزل
ارسال شده در تاریخ سه شنبه ۲۹ شهريور ۱۴۰۱ ۰۱:۲۷ شماره ثبت ۱۱۳۶۳۰
بازدید : ۲۵۵ | نظرات : ۱۳
|
دفاتر شعر حبیب رضایی رازلیقی
آخرین اشعار ناب حبیب رضایی رازلیقی
|
"سحرنشد"
.
با من دراین زمانه کسی همسفر نشد
رفتم کنارِ چشمه لبِ تشنه تَر نشد
.
افتاده ام به دامِ بلاهایِ عاشقی
دردا دلم رهایِ ازاین دردِ سر نشد
.
یاری کند هزار تهمتن اگر مرا
راهِ عبورِ قافله ام بی خطر نشد
.
آمد دلم به درد از این تیره گیِ شب
از دیده خون فشاندم و اما سحر نشد
.
حسرت به دل نشسته به امیدِ دیدنش
چشمم سفید گشته ز ِیارم خبر نشد
.
کالای من همیشه به بازار جور بود
سودایِ من همیشه چرا بی ضرر نشد؟
.
دستانِ بیشمار نوازش کند مرا
اما یکی به گرمیِ دستِ پدر نشد
.
شیرین و تلخ میگذرد زندگی"حبیب"
عمرت رسد به آخر و شیرین اگر نشد
.
شعر: حبیب رضائی رازلیقی
|
|
نقدها و نظرات
|
سپاسگذارم استاد عزیزم ممنونم همیشه بنده نوازی میفرمایید | |
|
زیبا خواندید ممنونم از حضور | |
|
سلام استاد ممنونم از حضور و تایید خوب خواندهاید سخاوتمندانه تایید کرده اید ممنونم | |
|
باسلام خدمت شما سرور گرامی با تشکر از حضور و تشکر از خوانش عمیق وزن شعر یا. ری. ک. ند / ه. زا. ر. ت / هم. تن. ا. گر /م. را را. هِ. ع. بو/ ر. قا. ف. ل/ ام. بی. خ. طر/ ن. شد مستفعلن مفاعله مستعلن مفا میباشد اگر درمورد تطابق زمانی افعال بیشتر بفرمایید ممنون میشوم لطف میفرمایید | |
|
سپاسگذارم از حضورو تایید موید باشید بزرگوار | |
|
سپاسگذارم از حضور شما پیروز باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و شورانگیز بود