سه شنبه ۲ بهمن
وجدان شعری از مسیحا کیوان(اعتراض)
از دفتر دل نوشته نوع شعر
ارسال شده در تاریخ شنبه ۳۱ تير ۱۳۹۱ ۱۸:۵۰ شماره ثبت ۷۴۸۳
بازدید : ۱۲۱۶ | نظرات : ۹
|
دفاتر شعر مسیحا کیوان(اعتراض)
آخرین اشعار ناب مسیحا کیوان(اعتراض)
|
این روزها طوری شده است که دیگر چیزی را نمی بینم
حتی اگر هم بخواهم او نمیگذارد
او همان وجدان من است
دیگر در این جامعه
وجدان من هم فهمیده است بی وجدانی مد است
او هم نمیخواهد چیزی را ببیند
مرا از خیلی مسائل دور میکند.
دیروز به وقت انسانیت
دلم برای کودکی فال فروش سوخت
از این سوی خیابان به هوای او به ان سو رفتم
اما بی توجه از کنارش عبور کردم او نگذاشت ان کودک را ببینم
وای بر من که در شهری هستم که بی وجدانی بر من اهاته دارد و مد شده است
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.