سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

سه شنبه 4 دی 1403
  • ميلاد حضرت عيسي مسيح عليه السلام
24 جمادى الثانية 1446
    Tuesday 24 Dec 2024
      مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

      سه شنبه ۴ دی

      سفرانگیز

      شعری از

      سیده نسترن طالب زاده

      از دفتر "مرواریدهای باروک" نوع شعر سپید

      ارسال شده در تاریخ جمعه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۸ ۱۹:۴۹ شماره ثبت ۷۳۲۲۰
        بازدید : ۸۴۸   |    نظرات : ۱

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      سفرانگیز(مجموعه ی سپید)

      شروع میشوم
      از فلق نواخته شده، بر اندام سُرخسان راش
      با دو گوشواره ی بلند رادیوم،
      که در گودی کبود دریاچه هاست
      .
      .
      .
      در تنم، عطر لمس بهشت و  باران
      بر لبم، ترانه ی نیلوفر و نیل
      از  هزارقاره ی یکرنگ سپید، می آیم
      کهکشانهای طلایی بکر
      در امواج پیراهنم،
       دو برکه ی  بیصدا، در رد گامهایم
      و آواز موهایم که در افق آخرین ماه، می پیچد
      .
      .
      .

      حالا باد بند کفشهایم را باز کرده است
      و من آخرین الهه ی آبی دستهای تو ام
      که در نخستین شب اندامت، بیدار می شود..


      ***



       
      مانند یک اعتصاب بلند
      یک شکست دور
      چشمهایم پر از خلنگهای خسته ی کوهستانست
      و شراب مرجانی اقیانوسها، پیراهن تبدار منست امشب
      آه
      خورشید، کوتاه کوتاه سر میزند
      از معبد مذبوح یک رؤیا
      و آسمان به فریادهای آبستن یله میکند
      تمام هجوم وحشت غمرا
       در خانه ی من
      باران میبارد اما
      و پلک کبوتران وحشی
      میپرد امشب


      ***


      گوشواره هایم را به آهنگ خورشید،میسپارم
      و شنهای داغ قرمز هم، مرا به خاطر آواز تو نخواهد آورد
      ،آه
      آفتاب
      آهسته آهسته میچکد
      بر رقص برهنه ی من و دریا
      ،و حریر  باد
      عطر  دور شکوفه های نارنج  را بر تنم کشیده است
       لنج لجوج خاطره ات، در  ساحل دلم اما
      میراند

      تا، حسرتی ابدی



      ***

      در جنگلهای گلایل و کاج
      پشت  کنشت پلکهایت
      مرا به شکوه شوالیه ها گره بزن!
      چون شیهه ی ماستنگ های رهیده،
      در باد
      مرا به معبر مست ماه و ماهور، ببر
      دریچه های خونی عشق را بگشا
      به غربت یخرنگ زمستانها
      و به تمام تبدار برف بدم
      آنسان، مهربان
      که کم نشود لمحه ای از مغازله ی خورشید..


      ***

      ... پیچیده بادهای شمالی
      به  شال قرمز معاصرم،
      من در عصبهای سپید استقرا
      آواره ام خدا!
       به پروانه های روییده از آتش
      میسپارم
      عطر بومی بارانیمرا
      و در کنج مرواریدیِ  حماسه ی  شب
      خواهم نشست
       تا عصر  خاکستر و موج
      ***

      امشب
      ساحل دلم، آبستن دردیست
      و ابرهای کومه ای کال
       از کبودی آوازهای کالبدم ، بیرون میریزد
      آه
       در بساوش  دشتهای کتان،
      طوفان خواهد آمد، میدانم
       در رویای تور و ماهی و ماه
       و  من در هنگامه ی هماغوشی دریا و خواب
      بر شعرهایی که هرگز سروده نخواهد شد، گریسته ام..







      ***
       

      اِستحاله ی برفزار  ،در سکوت دستهایم
      در صَحن سپید بامدادی نو
      از سراپرده های عَدَم، می آیم
      ستاره ی سرد دیرینی در شلال گیسوانم
      دو خاطره ی سوخته، در حُزن میکده ی چشمهایم
      طومار ابریشمین جنگلهای خزانی، پیچیده بر
      سِرشت خیسِ اندامم

      آه، ساز کوبه ای باد
      در دهلیزهایِ سینه ام
      من به کنکاش عطر بومی ارغوان، هبوط کَرده ام
      ، در آتشکده ی آغوشت، پناهم بده!


       
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      1