سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

چهارشنبه 19 دی 1403
  • قيام خونين مردم قم، 1356 هـ ش
9 رجب 1446
    Wednesday 8 Jan 2025

      حمایت از شعرناب

      شعرناب

      با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

      گرچه باغ من از درخت تهی ست در سرم فکر کاشتن دارم شعر را، عشق را، مکاشفه را همه را از نداشتن دارم...یاسر قنبرلو

      چهارشنبه ۱۹ دی

      آغاز

      شعری از

      آرزو نوری

      از دفتر ابر و باد نوع شعر نیمائی

      ارسال شده در تاریخ دوشنبه ۲۶ فروردين ۱۳۹۸ ۰۹:۲۵ شماره ثبت ۷۲۹۰۴
        بازدید : ۵۳۸   |    نظرات : ۸

      رنگ شــعــر
      رنگ زمینه

      با صبح چشمهای تو آغاز می شوم
      خورشید من بتاب 
      ۱
      اشتراک گذاری این شعر

      نقدها و نظرات
      عباسعلی استکی(چشمه)
      سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ ۱۷:۲۸
      درود بانو
      کوتاه و زیبا بود خندانک
      همایون طهماسبی (شوکران)
      سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ ۱۴:۳۴
      درودتان بانو
      بسیار زیبااااااو دلنشین
      قلمتان جاری
      خندانک خندانک خندانک
      ابراهیم هداوند
      سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ ۱۶:۲۴
      درود بر شما
      کوتاه و زیبا بود
      خندانک خندانک خندانک
      پیمان اسماعیل وندی (کهخدا)
      سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ ۱۹:۵۴
      درود بزرگوار
      بسیار زیبا خندانک خندانک
      دستمریزاد خندانک خندانک
      ابوالحسن انصاری (الف رها)
      سه شنبه ۲۷ فروردين ۱۳۹۸ ۲۰:۱۲
      درود برشما........ خندانک خندانک خندانک
      کبری یوسفی
      چهارشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ ۰۰:۱۸
      سلام بانوی عزیز
      زیبااااسروده اید
      دلتون شاد درپناه خدا
      خندانک خندانک خندانک
      مهرداد عمران
      چهارشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ ۱۳:۵۹
      خندانک
      مهرداد عمران
      چهارشنبه ۲۸ فروردين ۱۳۹۸ ۱۴:۱۹
      خورشید انحصاريتان رفته صبح زود ،،،
      تا ده دقیقه ی دیگر جنابشان ،،،
      با سنگک و خيار و گوجه ی اهواز آب دار ،،،
      از راه میرسد

      اکنون ز جای خیز
      که پس از تابش سحر
      خشکٍ گلویشان به چايي نگشته تر

      مرقوم کرده اند سر سطر کاغذی
      جان دلم. عزیز و بهارتمام عمر
      کتری بذار قول بخورد بیسکوییت نیار
      اسنپ نموده صدایم سر سحر
      بعد از مسافر و پولی که میرسد
      میایم از سر میدان میوه ها
      گویی که مردی از دهه ی چهل به اقتدار
      هرروز با دو دست پر و کلاهی به اقتدار
      می آمد او به سوی منزل خود گویی از شکار

      تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


      ارسال پیام خصوصی

      نقد و آموزش

      نظرات

      مشاعره

      کاربران اشتراک دار

      محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
      کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
      استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
      2