چهارشنبه ۱۹ دی
آبله مُرغون شعری از بهمن بیدقی
از دفتر شعرناب نوع شعر آزاد
ارسال شده در تاریخ دیروز شماره ثبت ۱۳۵۰۰۵
بازدید : ۳۰ | نظرات : ۸
|
آخرین اشعار ناب بهمن بیدقی
|
آبله مُرغون
تو یه خونریزی ومن ، غرقه به خون
پاهام روی هفتمین ،
پله های نردبوم
میپَرَم بسان بوم
سوی سرنوشتی شوم
رنگ و روغن ، موجود
خود را میکِشم روو بوم
اینهم انگار آخرین ماجرایی ست ،
ز این روح ماجراجوم
فکرنمیکنم رَهَم زینهمه خون
امان از دنیای دون
امان از اینهمه دون دون
لکه های قرمز آبله مرغون
اینهم انتهای من
رَکَب خوردم از یه زن
یه خروسی شدم مبتلا به بیماریِ مرغون
به خود میکنم یکریز زوم
پَر زد و رفت ،
همه شهر آرزوم
میخواهم وضعیتِ مِشکی م ،
همچون یک راز بمونه
نمیشه رووم
دیگه آس و پاسی ام به زیر بارون
بارونِ نگاه
رها ازهرگونه قانون
با دردهای گونه گون
همه اینها ز حماقتِ خومونه
آری خودمون
یه روز پرسه زنیم در کَلَک برای شهوتِ جوون
یه روزهم پرسه زنیم در کَلَکِ یه لقمه نون
از یه لقمه نون و شهوت ،
شروع میشه و میرسیم ،
به هذیون
بهمن بیدقی 1403/10/18
|
نقدها و نظرات
|
با سلام و عرض احترام آقای دبیر ارجمند سپاسی بوسعت دریا ، از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
|
با سلام و عرض احترام آقای اکرمی ارجمند سپاسی بوسعت دریا ، از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
|
با سلام و عرض احترام استاد ارجمند سپاسی بوسعت دریا ، از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
|
با سلام و عرض احترام آقای مهدی پور ارجمند سپاسی بوسعت دریا ، از لطف بیکرانتان شادمان و سلامت باشید | |
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار عالی و زیباست
درودها نثارتان