جمعه ۹ آذر
به امید فردا شعری از منصور دادمند
از دفتر دیوان مسعود نوع شعر سپید
ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۷ ۰۹:۳۸ شماره ثبت ۷۲۱۰۴
بازدید : ۴۸۲ | نظرات : ۵
|
آخرین اشعار ناب منصور دادمند
|
دلتنگم خسته
از این دیار پر دل شکسته
از زنداتهای بی پنجره
نشستم به امید فردا
به یک صدا آشنا
یک همدل همراه
کاش بشکند شیشه عمر غصه ها
پایان شود دروغ و ریا
بر جهل مردم شوند شاه
بر نگاه درد آلود محرمان بینوا
بر اشک مادران و پدران گرفتار
اسیر جور زمان
کجاشت تا ببارد باران بر این کویر خشک و سوزان
اندوه هست که میچکد بر نگاهم
نشستم خسته خسته
با دستهای بسته در این قفس
در این زندان بی پنجره
به امید فردا
چرا رفت انهم غرور و سرور
بی لذت بی فروغ
ممنون از اینکه این شعر از اینوحقیر ملاحظه میفرمایید با تشکر
|
|
نقدها و نظرات
تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.
بسیار زیبا و امید بخش بود