سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

شنبه 3 آذر 1403
    22 جمادى الأولى 1446
      Saturday 23 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        شنبه ۳ آذر

        رفیق بی کلک

        شعری از

        حبیب رضایی رازلیقی

        از دفتر یاس نوع شعر نیمائی

        ارسال شده در تاریخ يکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ ۱۶:۵۹ شماره ثبت ۷۱۳۲۱
          بازدید : ۶۱۰   |    نظرات : ۱۴

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر حبیب رضایی رازلیقی

        .
        ( رفیق بی کَلک )
        .
        مادرِ من  مادرِ من
        ای همه یِ باورِ من
        .
        یادم میاد اون قدیما
        زمستونا ، تابستونا
        وقتی شب از راه میرسید
        تاریکی از پنجره ها
        سَر میکشید به خونه ها
        بغض تو گلوم پیله میکرد
        غم تو دلم گولّه میشد
        اونوقت تو بودی از پسِ
        غصه ها در میومدی
        .
        زمستونایِ سرد سرد
        پشت در خونه یِ گرم
        برف تو کوچه قُلّه میشد
        آتشِ غصه هایِ من 
        خاموش میشد با خنده هات
        .
        گرمی و آرامشِ آن
        اطاقِ سردم تو بودی
        شادابی و سرخیِ این
        چهره یِ زردم تو بودی
        رو راست بگم مادرِ من
        دوایِ دردم تو بودی
        .
        امّا الان که رفته ای 
        صورتِ خود نهاده ام
        به خاکِ تو ، به سنگِ تو
        حیف نشد بوسه زنم
        دست و پایِ قشنگِ تو
        من که وجودم از تو بود
        کاش میشدم به رنگِ تو
        .
        فرصتا رفته از کَفم
        کاش میشد دست به سینه
        یه عمر نوکرت باشم
        حیف نشد ....
        مونده به یادگار برام
        شونه ای و یه آینه 
        چادر نماز و عینکت
        .
        راسته میگن که مادرا
        میونِ عاشقا تَکن
        اگر که دلگیرم باشن
        با اخماشم با نمکن
        باید بگم که مادرا
        رفیقای بی کَلکن
        .
        بهشت و جنتِ خدا
        سند خورده بنام تو
        باید ببالد به خودش
        افتاده  زیرِ پای تو
        .
        .......حبیب رضائی رازلیقی
         
        .
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ۱۹:۰۷
        درود استاد عزیز
        بسیار زیبا و با شکوه بود
        در وصف مادر خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۳۸
        خندانک خندانک خندانک

        سلام استاد عزیز

        ممنونم به مهر میخوانید

        باعث افتخار است تاییدتان خندانک
        ارسال پاسخ
        مجنون ملایری
        دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ۰۶:۳۰
        بسیار زیبا استاد
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۳۹
        سلام استاد عزیز

        ممنونم به مهر میخوانید

        باعث افتخار است تاییدتان
        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        ابوالحسن انصاری (الف رها)
        دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ۰۸:۳۸
        درودها بزرگوار خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۴۰
        سلام استاد عزیز

        ممنونم به مهر میخوانید

        باعث افتخار است تاییدتان

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        همایون طهماسبی (شوکران)
        دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ۱۲:۳۳
        درودتان
        خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۴۰
        سلام استاد عزیز

        ممنونم به مهر میخوانید

        باعث افتخار است تاییدتان

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        کبری یوسفی
        دوشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۷ ۱۶:۵۵
        سلام استاد بزرگوار
        بسیار زیبا
        موفق باشید
        درپناه حق خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۴۱
        سلام استاد بانوی بزرگوار

        ممنونم به مهر میخوانید

        باعث افتخار است تاییدتان

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        سعید فلاحی
        سه شنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۷ ۲۰:۰۳
        درودتان



        پاینده و سرسبز و بهاری باشید

        خندانک خندانک خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۳۹۷ ۰۱:۴۲
        سلام استاد عزیز

        ممنونم به مهر میخوانید

        باعث افتخار است تاییدتان

        خندانک خندانک خندانک
        ارسال پاسخ
        علی احمدی (حادثه)
        پنجشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۹۷ ۱۰:۲۸
        استاد رضایی رازلیقی والامقام احسنت و درودها بر شما بزرگوار لذت برده و آموختم از قلم شیوایتان خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        حبیب رضایی رازلیقی
        حبیب رضایی رازلیقی
        دوشنبه ۲۷ اسفند ۱۳۹۷ ۰۱:۱۶
        سلام به شما برادر عزیز

        استاد احمدی

        ممنونم که به مهر خواندید

        خندانک خندانک خندانک

        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        نادر امینی (امین)

        یکی از بزرگان اهل شعر درودی فرستاد برمن از روی مهر نبودم لایق حمو ثنای بندگان بباشم حقیری زشرمندگان سرودم تا که سنجم عهد خویش به اشک یتیمان پای افتاده پیش نه من آن نیک سرشتم در این روزگار ولی من کجا وسعدی روشن فکار کنون من درودی فرستم مریم که عادل بود کنیه اش چو عادل هماره بود با همه بنیه اش
        مدینه ولی زاده جوشقان

        تو ای آن که در قلب و روح منی اا خداوند حکمت خدای غنی اا به اطراف خود هم نگاهی بکن اا بتابان بر این سر زمین روشنی مدینه ولی زاده ی
        مریم عادلی

        درود برشما شاعر نیک سرشتتتت کاش دنیااز فکرتان مینوشت
        نادر امینی (امین)

        مرده آن است که نامش به نکویی نبرند ورنه هرمرد تبهکار به جهان زنده بود لیک مرد فداکار فلکی زنده کند دست دردست فقیران دهد و خرج یتیمان بکند این چنین که رسم خردی درجهان زنده بود پیش یزدان همه از فقر وغنیآن برازنده بود نه ستم بیند و نه ستمکار بود عاقبت در پی عقبی رود پا زدنیا بکشد
        مریم عادلی

        دستها خالی اند ازسخا و سلامممممم هیچ چیز پس نجو ای نکومرد تام

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        4