سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

جمعه 2 آذر 1403
    21 جمادى الأولى 1446
      Friday 22 Nov 2024
        مقام معظم رهبری سید علی خامنه ای و انقلاب مردمی و جمهوری اسلامی ایران خط قرمز ماست. اری اینجا سایت ادبی شعرناب است مقدمتان گلباران..

        جمعه ۲ آذر

        او در توهم است

        شعری از

        سعیده سلماسی (سارا)

        از دفتر شعرناب نوع شعر مرکب

        ارسال شده در تاریخ چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۶:۵۰ شماره ثبت ۶۸۷۶۴
          بازدید : ۶۸۴   |    نظرات : ۲۱

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعیده سلماسی (سارا)

        گردن کشیده ،مستِ هماغوشیت ولی
        با گیجِ  بوسه های تو ، من ‌آشناترم
        یک عمر تاب داده و لالایی ات شده
        هربار این منم که تو را خواب می بَرم
        محکم گرفته پای تو را از پرندِگیم
        بوفم که از تمام شبش  وَرنمی پرم
        هربار این منم  که تو در عنکبوتی ات
        صد پیچ وتاب می خوری و می تنی به او
        هر لحظه،لحظه، حادثه می پیچدت به من
        هی باز و  باز ِ دُکمه ی پیراهنی به او
        یک رهگذر که شُر شُرِ باران بگیردت
        از فکر من پریده ، شتک می زنی به او
        رویای صادقانه ی او قصّه ی من است
        بوفم  که کور از تنِ لکّاته پا شدم
        با چشم های خیس و خمار و مورّبی
        در اضطرابِ زل زده اش ،خیره جا شدم
        افتادم از عبورِ نفس هایِ آخرت
        وقتی نَفس ،نَفس ،نَفَ‍...خوابیدو «ها» شدم
        اعصابِ پرت و ملتهبت، گیجِ گیجِ گیج
        از من که مست کرده وُ در او تلو ،تلو...
        حالا که پر کشیدنِ تو‌، مُفتِ چنگِ من
        از هر چه بال داده تو‌ را ،می زنم جلو
        بو بُرده انقراضِ خودش را کنارِ تو
        بو بُرده سایه ،سایه ،مرا این وسطِ ولو
        بویِ مرا شنیده و حالا به اشتباه
        شمشیر رو کشیده و درگیر مردم است
        خورشید ِ شعله ،شعله رها در تنت مَنم
         شک کرده او به آیِنِه وُ در توهّم است
        گردن بکش‌،بنوش و بریزم، بخار شو
        از من بپاش  در شب ِ او ذرّه ،ذرّه آب 
        یک بوف مانده از من و یک عنکبوت ،تو
        از من بِپیچ و در تنِ لکّاته ات بخواب
        #سارا_سلماسی
        ۱
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        جمیله عجم(بانوی واژه ها)
        پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۷ ۱۸:۵۵
        خندانک
        سلام بانو خندانک
        زیباقلم زدید خندانک
        خندانک
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۶:۱۷
        درودها مهربانوی فرهیخته ممنون از توجهتان و لطف همیشگی
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        عباسعلی استکی(چشمه)
        جمعه ۱۸ آبان ۱۳۹۷ ۱۰:۳۴
        درود بانو
        عاشقانه و زيبا بود خندانک خندانک خندانک
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۶:۱۸
        درودها استاد عزیز و نازنین بزرگوارید که می خوانید
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۱۶
        خندانک
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۱۹:۱۶
        درودتان خندانک


        بسیار زیبا سرودید خندانک
        خندانک خندانک
        خندانک خندانک خندانک
        کبری یوسفی
        پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۷ ۰۷:۵۴
        درودهااااا بانو
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۶:۱۹
        سپاسگزارم مهربانم عزیزی
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۱۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        محمدرضا کوزه گر کالجی
        پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۵۵
        سلام
        زیبا و صمیمی در عین حال با بهره گیری آرایه های ادبی سروده اید.
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۶:۱۹
        درودها و سپاس بزرگوار
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۱۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        شهرام مودب
        پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۳۹۷ ۲۲:۴۵
        زیبا و دلنشین
        باقی بقایتان خندانک
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۶:۲۰
        بزرگوارید گران قدر
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۱۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        مجتبی شفیعی (شاهرخ)
        جمعه ۱۸ آبان ۱۳۹۷ ۱۴:۰۰
        شما واقعا زیبا مینویسید.....شعر های قبلی تان هم این را به بنده ثابت کرده.....واقعا افرین
         سعیده سلماسی (سارا)
        سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۶:۲۱
        سلام ممنون که می خوانید سپاسگزارم واقعا
        ارسال پاسخ
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۱۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
         سعیده سلماسی (سارا)
        شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۷ ۱۵:۲۱
        درودها همراهان و دوستان جان ممنونم که می خوانید
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        زهرا حکیمی بافقی (الهه ی احساس)
        سه شنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۷ ۲۰:۱۷
        خندانک
        ارسال پاسخ
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        (متن های کوتاه و غیر مرتبط با نقد، با صلاحدید مدیران حذف خواهند شد)
        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        میر حسین سعیدی

        لاله و گل نشانه از طرف یار داشت ااا بی خبر آمد چنان روی همه پا گذاشت
        ابوالحسن انصاری (الف رها)

        نرگس بخواب رفته ولی مرغ خوشنواااااااگوید هنوز در دل شب داستان گل
        میر حسین سعیدی

        رها کن دل ز تنهایی فقط الا بگو از جان ااا چو میری یا که مانایی همه از کردگارت دان
        نادر امینی (امین)

        لااله الا گو تکمیل کن به نام الله چو چشمت روشنی یابد به ذکر لااله الا الله چو همواره بخوانی آیه ای ازکهف بمانی ایمن از سیصد گزند درکهف بجو غاری که سیصد سال درخواب مانی ز گرداب های گیتی درامان مانی چو برخیزی ز خواب گرانسنگت درغار مرو بی راهوار در کوچه و بازار مراد دل شود حاصل چو بازگردی درون غار ز زیورهای دنیایی گذر کردی شوی درخواب اینبار به مرگ سرمدی خشنود گردی زدست مردم بدکار
        میر حسین سعیدی

        مراد دل شود با سی و نه حاصل ااا به کهف و ما شروع و با ه شد کامل اااا قسمتی از آیه سی ونه سوره کهف برای حاجات توصیه امام صادق ااا ما شا الله لا قوه الا بالله اال

        کاربران اشتراک دار

        محل انتشار اشعار شاعران دارای اشتراک
        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        7